googlea2bcc0d7ec71062e.html بایگانی فروردين ۱۳۹۹ :: جوان مومن انقلابی در فضای مجازی

جوان مومن انقلابی در فضای مجازی

انتشار کارهای هنری، رسانه ای یک جوان مومن انقلابی

جوان مومن انقلابی در فضای مجازی

انتشار کارهای هنری، رسانه ای یک جوان مومن انقلابی

۲۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۹ ثبت شده است

زندگی نامه شهید مصطفی احمدی روشن

مصطفی یزدانی | چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۵۲ ب.ظ

زندگی نامه شهید مصطفی احمدی روشن

تولد و کودکی

کودکی شهید احمدی روشن
مصطفی احمدی روشن در تاریخ هفدهم شهریورماه 1358 در خانواده ای مذهبی و ولایی در شهر همدان چشم به جهان گشود. جد پدری وی ملا مصطفی همدانی و جد مادری اش آیت الله مهدی مهدوی (از وعاظ معروف یزد) هستند. پدر مصطفی (حاج رحیم)، از درجه‌ داران شهربانی وقت بود مصطفی دوران کودکی را در محله امامزاده عبداله (ع) محله ای که جد پدری مصطفی نیز در آنجا ساکن بود و دوران نوجوانی را در محله امامزاده یحیی (ع) می گذراند.

 

دوران تحصیل


دبستان مینو در شهر همدان میزبان دوره تحصیلات ابتدایی و مدرسه راهنمائی خیام محمل گذراندن دوران راهنمائی مصطفی بود. تیزهوشی و استعداد بالای مصطفی باعث شده بود که علیرغم شب امتحانی بودن و کم درس خواندن در طول سال همیشه نمرات معدل بالایی داشته باشد.
به پیشنهاد و اصرار مادر در دوران راهنمائی یک تابستان را در مغازه خیاطی به کار مشغول می شود در این حرفه به قدری مهارت کسب می کند که از آن به بعد اتو کشیدن لباس هایش را خودش انجام میدهد و اتوکاری کسی مورد پسندش نیست. مصطفی به شیک پوشی و تمیز و مرتب بودن خیلی اهمیت می داد یعنی تمیز می شست و تمیز اتو میزد و لباس هایش همیشه مرتب بود.
دوران دبیرستان را در مدرسه ابن سینای همدان گذراند دبیرستانی که تا قبل از مصطفی 84 شهید تقدیم انقلاب اسلامی مردم ایران کرده بود و مصطفی شد هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینا! تحصیل در دبیرستان ابن سینای همدان مقارن با زنگی خانواده اش در منزل پدری در منطقه پردیس بود. بر مکانیکی تسلط خوبی داشت و به اذعان مادرش حقیقتا کمک حال خوبی برای پدر بود. در سال 1377 در دومین مرتبه شرکت در کنکور صرفا” با حضور در مدرسه و بدون هیچ کلاس کنکوری فقط با حضور در مدرسه موفق به قبولی در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف تهران گردید. کسب رتبه 729 در کنکور ضمن خوشحال کردن خانواده مصطفی را وارد برهه جدید از زندگی می کند.

شهید احمدی روشن در دوران دانشجویی
مصطفی در کنار تحصیل علم در فعالیت های فرهنگی و مذهبی نیز حضور فعال داشت در دانشگاه مسئولیت معاونت فرهنگی بسیج را بر عهده داشت و بعدها کانون نهج البلاغه را در این دانشگاه تاسیس کرد. او به مطالعه کتاب «نهج‌البلاغه» بسیار علاقمند بود کتاب‌های شهید مطهری و استاد فلسفی را نیز زیاد مطالعه می‌کرد.در سال 1381دوران کارشناسی اش را در دانشگاه صنعتی شریف به پایان رساند. در دوران تحصیل در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد، همکاری داشت و چندین مقاله ISI در مجلات معتبر علمی جهان به چاپ رساند.
بعد از شهادت این شهید والا مقام، دانشگاه تهران به پاس قدردانی از جانفشانی های اثرگذار این دانشمند نخبه جوان در عرصه علم و فناوری و جهاد علمی، درجه دکتری افتخاری تخصصی در رشته’نانوبیوتکنولوژی’ این دانشگاه را به وی اعطاء نمود.

زندگی مشترک

شهید مصطفی احمدی روشن
مصطفی در بهمن ماه سال 1383 زندگی مشترکش را با هم دانشگاهی خود خانم فاطمه بلوری کاشانی آغاز نمود در ابتدا به مدت 9 ماه را در کاشان گذراندند، که علت این انتخاب نزدیکی شهر کاشان به نطنز بود. بعد از آن به پیشنهاد مادر مصطفی به تهران نقل مکان کردند ولی مصطفی همچنان به نطنز رفت آمد می کرد. حاصل زندگی شیرین مشترک اما کوتاه آنها یک پسر به نام علیرضا است که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان در 12مهر ماه 1386 به دنیا آمد. علیرضا علاوه بر موفقیت در تحصیل، بسیار علاقمند به ورزش تکواندو است و توانسته در این رشته ورزشی ضمن دریافت کمربند مشکی به مقام قهرمانی رده نونهالان استان تهران نیز دست یابد. او به مانند پدر علاقه بسیار شدیدی به نابودی اسرائیل دارد و تحت هیچ شرایطی از کالاهای منتسب به رژیم غاصب صهیونیستی از جمله نوشابه پپسی نه تنها خودش استفاده نمی کند بلکه سایرین را نیز توصیه به عدم استفاده از آن میکند.

اخلاق کاری مصطفی


مصطفی در کارش بسیار جسور و جدی و بسیار شجاع بود هیچ مصالحه ای در کارش نبود آنچه فکر می کرد درست است عین آن را انجام می داد و به قول خودش زنده باد مرده باد دیگران برایش مهم نبود. برای موفقیت در کارش در همه ابعاد می جنگید بسیار زیرک و زرنگ بود، خیلی عالی تکنولوژی را می فهمید و بر دانشی که داشت کاملا مسلط بود اگر در بخشی از کار نقصی پیش می آمد از تمام نبوغش برای رفع نقص استفاده می کرد. به معنی واقعی کلمه جهادی کار می کرد و تعطیلی و عید برایش معنی نداشت، یکی از دوستانش می گفت من حساب کردم در هشت سالی که در مسیر تهران و نطنز در رفت آمد بود بیش از 500 هزار کیلومتر رو طی کرده بود. دوستانش می گفتند سوزن مصطفی در سال همت مضاعف و کار مضاعف گیر کرده! همیشه شاد بود و خیلی زود با دیگران صمیمی می شد و با این اخلاق خیلی زود اعتماد دیگران رو جلب می کرد. برای انسان ها خیلی ارزش قائل بود خیلی مواظب بود حقوق افرادی که باهاش کار می کردند رو ضایع نکنه، اگر میخواست کاری رو به یک پیمانکار بسپاره موقع بستن قرارداد به جهت حفظ بیت المال خیلی سرسخت بود و حسابی با طرف بحث می کرد که با مناسبترین قیمت کار کنه ولی بعدش خیلی هوای پیمانکار رو داشت تکیه کلامش این بود : اولش سخت بگیر؛ آخرش حال بده. شهید احمدی‌روشن به بحث حق الناس حساسیت بسیاری داشت و در این مورد نیز با هیچ کسی شوخی نداشت. یکی از دوستانش می گفت: مصطفی همیشه رشد می‌کرد و دلیل این مسئله آن بود که تا آنجا که می‌توانست مبارزه می‌کرد و برای پیشبرد اهدافش می‌جنگید و هیچ وقت عقب‌نشینی نمی کرد. مصطفی می‌گفت باید تا آنجا که می‌شود صرفه‌جویی کرد بیت‌المال و حق الناس برای مصطفی خیلی مهم بود، او می‌گفت که نباید مدیون کسی باشد. برخی از مدیران دولتی برای پیشرفت خود حق مردم را نمی‌دهند ولی مصطفی هرگز این کار را نمی‌کرد و همیشه حق دیگران را تمام و کمال می داد.

وقتی می ‌دید حق با کسی است یک لحظه هم غفلت نمی‌کرد. بسیار نترس بود و از تهدید، ترور و کشته شدن ذره ای ترس نداشت، وقتی می‌خواست هدفش را به سرانجام برساند هیچ چیز جلودارش نبود. یکی از همکاران شهید احمدی روشن درباره علاقمندی و پشتکار وی به خصوص در دوران تعلیق عنوان می کند: مصطفی خودش تعریف می کرد که تمام دوران تعلیق به شدت فعال بودم حتی خیلی فعال تر از دورانی که تعلیق را شکسته بودند، چرا که می دانستم یک روزی باید این تعلیقات برداشته شود و آن روز نظام نیاز دارد و زمانی هم برای تعلیق از ما گرفته شده، پس نظام باید بقدری سریع جلو رود و به این فناوری برسد که این فرصتی که از ما گرفته شده، جبران شود. بنابراین من باید 10 برابر کار کنم، من باید خودم را تجهیز به دانش فنی کنم و به شدت مطالعه کنم تا خودم را کاملا آماده کنم بعد از اینکه تعلیق برداشته شد کمک کنم کار سرعت پیدا کند، کمک کنم مسیر کوتاه تر شود. مصطفی فردی بصیر بود و در خط ولایت حرکت می کرد و علاقه خاصی به رهبر معظم انقلاب داشت یکی از دوستانش می گفت خیلی ها بودند که وقتی حرف می زدند تو یه جمله ای که می گفتن ده بار مقام معظم رهبری به کار می بردند ولی دقیقا” عکس فرمایشات رهبری عمل می کردند اما مصطفی مطلقا” اهل تظاهر نبود؛ تحقق چشم انداز های رهبری برایش خیلی خیلی مهم بود. همسر شهید بیان می کرد: آقا مصطفی درباره سایت نطنز می گفت که اینجا را طوری می سازم که مقام معظم رهبری دوست دارند، شاید این ارادت ویژه بود که حضرت آقا هم بعد از شهادت ایشان فرمودند “شهادت این جوان دل ما را سوزاند”. او از شاگردان کلاس درس آیت الله خوشوقت بود. از روحیات شاخص او می توان به مهربانی، ایمان ،شوخ طبعی، پشتکار زیاد، توان و تلاش ، جدیت، مدیریت، قاطعیت و تواضع اشاره کرد. اهل نماز اول وقت بود و همیشه می گفت: ” دعا کنید من شهید شوم و اگر شما شهید شدید دست من را هم بگیرید” به گفته خانواده و دوستان، مصطفی به شهید متوسلیان علاقه بسیاری داشت. یعنی برخی از جدیت‌ها و ویژگی روحی او شبیه شهید متوسلیان بود.

تشرف به حج تمتع


مصطفی در سال 1387 به حج واجب مشرف شد به دوستانش می گفت من یک حاجی واقعی هستم خیلی براش مهم بود همه بدونند حاجی واقعیه(یعنی حج تمتع رفته). مسئول کاروان می گفت قرار بود چند نفر از سازمان به عنوان خدمه همراه مان بیایند. چشمم آب نمی خورد که به درد کار بخورند و آبی ازشان گرم شود. آدم های سفارشی که سازمان ها معرفی شان می کردند، معمولاً کار نمی کردند. وقتی دیدمش با خودم گفتم «ای داد و بیداد! اینکه از بس لاغره، جون نداره برای ما کار کنه.» چیزی بهش نگفتم. سخت ترین کار را انتخاب کرد. سینی های غذا را می چید توی هیتر تا گرم بماند، وقتی زائرها از حرم می آمدند، توزیع می کرد. تازه این کارش که تمام می شد می رفت انبار آشپزخانه و سردخانه. به مسئول انبارداری کمک می کرد. وظیفه اش نبود، ولی می رفت. آخر سفر مسئول انبارداری دیوانه ی اخلاق و رفتارش شده بود.

شهادت

جسد شهید احمدی روشن

این دانشمند نخبه جوان در ساعت 8:19 دقیقه صبح روز چهارشنبه 21 دی ماه 1390 در حین عزیمت به محل کار در لباس عزای اربعین اباعبدالله الحسین (ع) بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که توسط یک موتور سوار به ماشین او متصل شد، در خیابان شهید داود گل نبی بعد از دانشگاه علامه نرسیده به میدان کتابی به همراه راننده اش شهید رضا قشقایی به فیض شهادت نائل آمد و مزد مجاهدت های خاموش خود را از حضرت حق دریافت کرد. دوستانش می گفتند با دست می زد رو شانه شهید قشقایی و به شهید قشقایی می گفت “داش رضا” تو با من باش قول میدم هر جا رفتم تو رو هم با خودم ببرم و بالاخره تنها خوری نکرد و به این قولش هم عمل کرد.
مسئولیت ها و مجاهدت های شاخص شهید:
1- فعالیت در پروژه ساخت غشاهای پلیمری (در دوران دانشجوئی) که بعدها منجر به تاسیس شرکت بزرگی در این زمینه گردید.
2- حضور در سپاه قدس با نیت مبارزه برای ریشه کنی غده سرطانی منطقه اسرائیل غاصب
3- فعالیت روی موشک های دست ساز (برای انتقال تکنولوژی آسان به مبارزین فلسطینی)
4- حضور و فعالیت موثر کارشناسی در راه اندازی سایت غنی سازی نطنز (از سال 1383)
5- عامل موثر و کلیدی در دستیابی جمهوری اسلامی ایران به غنی سازی اورانیوم 5/3 % (سه و نیم درصد) (در سال 1385)
6- عامل موثر و کلیدی در دستیابی جمهوری اسلامی ایران به غنی سازی اورانیوم 20 % (در سال 1388)
7- مدیریت و راهبری پروژه کشف، خنثی سازی و دفع ویروس استاکس نت، خطرناکترین بدافزار سایبری دنیا و آغازگر نسل جدیدی از جنگ سایبری.
8- مسئولیت اجرائی ستاد تدابیر ویژه سازمان انرژی اتمی (تامین و بومی سازی دهها کالای بسیار پیچیده و حساس صنعت هسته ای برای اولین بار در کشور).
9- معاونت بازرگانی سایت غنی سازی نطنز و تامین اقلام و تجهیزات صنعت غنی سازی علیرغم اعمال شدیدترین و خردکننده ترین تحریم ها علیه صنعت هسته ای جمهوری اسلامی ایران توسط استکبار جهانی.
10- مدیریت فناوری در حوزه هسته ای

بخشی از دستنوشته ها و وصیت نامه شهید

مصطفی احمدی روشن
چه گویم که در کوچه آقا امام حسن علیه‌السلام چه دید؟! چه گویم که علی علیه‌السلام ۲۵ سال چه کرد؟ چه گویم که نطفه‌ی حکمیت در چه روزی بسته شد؟‌
چه گویم که فرق علی را در دوشنبه‌ی منحوس شکافتند یا در ۲۱ رمضان ۴۰ (هـ .ق)؟ چه گویم که در چه روزی جگر پاره پاره بر تشت ریخت؟ چه گویم در چه روزی سری را به نیزه کردند؟ چه گویم که در چه روزی پایی را از زیر ناقه با زنجیر بستند؟ چه گویم که چه روزی بود که باقر علیه‌السلام را به شهادت رساندند؟‌چه گویم که چه روزی صادق علیه‌السلام را به شهادت رساندند؟‌چه گویم که چه روزی بود که مردی در زندان دعای موت را زمزمه می‌کرد؟ چه گویم که چه روزی بود آن روز که مردی به یاد جدش خود را بر روی خاک‌ها غلتاند و می‌گفت “یا جداه”؟ چه گویم که چه روزی بود که مردی جگرش می‌سوخت و فریاد می‌زد ولی آکله الاکبادی حرف می‌زد که صدایش را نشنوند؟ چه گویم شمس دهم چگونه سرخ فام غروب غریبانه کرد؟ چه گویم که مردی با ۱۸ [۲۹] سال سن مثل مادر قد خمیده‌اش در خون غوطه خورد؟ و چه گویم درباره‌ی مردی که در سرداب مقدس از گناهان شیعه به خدا استغفار می‌کرد؟
هرکس به طریقی دل او می‌شکند/ بیگانه جدا دوست جدا می‌شکند
بیگانه اگر می‌شکند باکی نیست/ از دوست بپرسید چرا می‌شکند
در طول کل تاریخ بشریت شاید فقط چندسالی دنیا به خود حکومتی الهی دیده باشد و آن پس از حکومت و پادشاهی سلیمان و داوود، ده سال حکومت حضرت رسول در مدینه و ۵ سال حکومت حضرت امیر علیه‌السلام و چند ماه حکومت امام مجتبی علیه‌السلام می‌باشد و دیگر تاریخ در طول ۱۴۰۰ سال طلوع اسلام حکومتی با پایه و اساس الهی به خود ندیده است. تا اینکه انقلاب ما به وقوع پیوست. در حدود نیم میلیون شهید خون خود را ارزانی این نهال کردند تا پابرجا بماند و بعد آن‌را به نسل انقلاب که تقریباً پس از سال ۵۷-۵۸ به دنیا آمدند سپردند و حال آن زمانی رسیده که این نسل از انقلاب برگشته است. روگردانده چرا؟!
بسیاری نامردها چهره در نقاب تزویر پوشانده‌اند و خود را خیرخواه مردم می‌دانند. نمی‌گذارند که چشم مردم حقیقت را ببیند.
به گفته‌ی شهید چمران: “وقتی کوس جنگ به صدا درآید شناختن مرد از نامرد آسان می‌شود”. اینان همان‌هایی هستند که وقتی بوی خون به مشام‌شان رسید در هفت سوراخ خزیدند و شانه خالی کردند و حال آمده‌اند و داعیه‌ی انقلاب را دارند، کجا بودید وقتی بچه‌های ما در خون وضو می‌ساختند آیا کور بودید و ندیدید؟حال به گورستان بروید و ببینید تاریخ بشریت تا به حال مانند این همه جوان ما دیده است که غالباً با سنی حدود ۱۸-۲۲ سال خود را در کام مرگ انداختند، حال مجالس که برای شهدا برگزار می‌شود خالی است. به خدا که همه‌ی این‌ها جواب دارد. چرا نمی‌دانید که بزرگ‌ترین نعمت را خدا به ما داده است که در حکومتی الهی زندگی می‌کنیم به رهبری ولایت فقیه. گوشتان را باز کنید و بشنوید سخن،‌ سخن‌گوی آمریکایی که گفت:‌ “اگر ما جایگاهی به‌عنوان ولی فقیه را بر زورق تردید بنشانیم بزرگ‌ترین بار را از دوش خود برداشته‌ایم” آیا حالا اگر کسی با این اصل مخالفت دارد جیره خور امریکا نیست؟
از طرفی با عمال داخلی ما را تحت فشار قرار داده‌اند از طرفی با محاصره‌های اقتصادی گلوی ما را می‌فشارند و با این دو اصل مردم را در مضیقه قرار داده‌اند تا از انقلاب روگردان شوند.
و ای‌کاش مردم می‌توانستند بدانند که چه کسی خیرخواه آنان است، چپی‌ها داعیه‌ی اصلاح‌طلبی دارند، راستی‌ها نیز داعیه‌ی صاحب انقلابی را دارند و به امیرالمؤمنین قسم که هیچ کدام خیرخواه مردم و انقلاب نیستند و همه به منافع خود می‌اندیشند.
امام خمینی‌(ره) فرمودند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد” و حال من تصمیم گرفته‌ام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.
اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهم‌تر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بوده‌ایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آن‌ها باشد. و این ممکن نیست غیر از این‌که به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرموده‌ی حضرت صاحب‌الزمان می‌باشد. و این استدلال [را] به قول حضرت امام‌(ره) بعضی‌ها نمی‌دانند و اگر دانسته باشند و با ولی‌ فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال می‌فهمیم چرا امام زمان ظهور نمی‌کنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبان‌ها نیست و یقیناً در قلوب و دل‌ها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان می‌رود و حالا بیا و بگو مردم این مهدی است که ۱۴۰۰ سال ضجه زدید که بیا بیا…
خدایا ما را در امتحانی سخت‌تر از این قرار مده، ‌بسیار دعا کرده‌ام که ای کاش جزء‌آن ۳ تن بودم [که] با علی‌علیه‌السلام ماندند ولی کمتر دعا کرده‌ام که ای‌کاش در آن زمانه می‌زیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.
وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى……… و بر هر کس که از هدایت(راه راست) پیروى کند درود باد.

  • مصطفی یزدانی

40 شاصه جوان مومن انقلابی

مصطفی یزدانی | چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۴۹ ب.ظ

1. خود را مدیون اسلام و انقلاب می داند.
2. مومن به انقلاب و مبانی آن است.
3. به آینده انقلاب و نظام اسلامی امیدوار است.
4. دوستدار انقلاب و نظام اسلامی است.
5. معتقد به آرمانهای انقلاب است.
6. مبانی جمهوری اسلامی را می داند .
7. خودش را برای همه میدان های مورد نیاز انقلاب (سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی ونظامی) اماده می کند .
8. پیشتاز حرکتهای انقلابی است.
9. در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم است.
10. در صف اول دفاع از آرمانها و ارزشهای انقلابی حضور دارد.
11. رابطه خود را با امام و آرمانهایش پیوسته حفظ می کند.
12. معتقد به استقلال فکری ،سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی است.
13. خودش را برای مسئولیتهای بزرگ اماده می کند.
14. بدنبال کسب آگاهی سیاسی وبصیرت است.
15. تاریخ معاصر را خوب می داند .
16. نسبت به دشمنی های دشمنان حساس ،خروشناک است.
17. بدنبال کسب علم و دانش است.
18. نسبت به محیط پیرامونی خود حساس ، فعال واثر گذار است.
19. بدنبال وحدت وهم افزایی در جامعه است.
20. کار و تفکراتش اسلامی و انقلابی است.
21. با اطرافیان خود مجادله احسن دارد.
22. خوش بین به فرهنگی اسلامی است .
23. خوش روحیه است .
24. باهوش است و نمیگذارد بنام امر به معروف از او سوء استفاده نمایند.
25. امر به معروف و نهی از منکررا وظیفه شرعی و انقلابی خود می داند.
26. اخلاص در امور را سرلوحه خود قرار میدهد.
27. پر انگیزه و مطالبه گر است.
28. پایبند به تعلقات معنوی ، خانوادگی و میهنی است .
29. بامنطق محکم از مسئولین انتقاد میکند.
30. نظام سلطه را با همه ابعاد ولایه هایش می شناسد.
31. مقید به کار تشکیلاتی است.
32. قانون گراست.
33. دلش نورانیست.
34. رابطه قلبی و معنوی خود را با خداوند تقویت ‎می کند.
35. اهل قرآن است.
36. اهل دعا و مناجات با خداست.
37. اهل اعتکاف است.
38. میانه رو است؛ افراط و تفریط نمیکند.
39. از طعن و بدگویی دیگران نمی هراسد.
40. عدالت خواه است.

 

  • مصطفی یزدانی

پوستر های ویژه بیانیه گام دوم انقلاب

مصطفی یزدانی | چهارشنبه, ۱۳ فروردين ۱۳۹۹، ۰۵:۳۷ ب.ظ

حضرت آیت‌الله شب‌زنده‌دار در جلسه درس خارج فقه با اشاره به دیدارشان با رهبر انقلاب(بعد از صدور بیانیه گام دوم انقلاب توسط مقام معظم رهبری) روایتی را از آنچه معظم له درباره  «بیانیه گام دوم انقلاب» گفته بودند نقل کرده است؛

 (حضرت آقا) فرمودند: «من روی این بیانیه خیلی زحمت کشیدم» و فرمودند «من بنای بر این ندارم که اگر چیزی نوشتم یا مطلبی می‌گویم از دیگران درخواست کنم که روی آن کار کنند ولی راجع به این می‌گویم این کار را بکنند…»

دبیرخانه کنگره ملی مصطفای شهید با گفتمان جوان مومن انقلابی با همت مجمع جوانان مومن و انقلابی دانشگاه سیستان و بلوچستان، در راستای گسترش مطالب ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب در بین آحاد جامعه بالاخص جوانان عزیز در حد بضاعت خود اقدام به تهیه مجموعه پوستر های حاوی متن بیانیه گام دوم انقلاب نموده است که این پوستر ها جهت استفاده عموم در سایت بارگذاری گردید، امید است با ترویج و نشر آنها گامی هر چند کوچک در راستای ترویج مطالب ارزشمند این سند راهبردی جمهوری اسلامی ایران برداریم. استفاده از این پوستر ها با ذکر منبع بلامانع است.

    لینک پوستر ها در سایت رسمی شهید احمدی روشن :


http://www.shahidahmadiroshan.ir/%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D8%B4/

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری (20)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۴ ب.ظ

 

191-مربوط به :بیانات در دیدار معلمان و کارگران 12/02/1369

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، رکن رکین و پایه‌ى‌ محکم دفاع از انقلاب و به تعبیر امام عزیزمان (ره)، یکى از دو بازوى نیرومند مسلح جمهورى اسلامى است. ایشان، دو بازویشان را این‌طور بلند کردند و به من فرمودند: یک بازو، ارتش است؛ یک بازو، سپاه.

قوام سپاه، به روحیه‌ى انقلابى‌ و ایمان این جوانان‌ پُرشور و مؤمن است. این ایمان، بایستى هم حفظ بشود، هم تقویت گردد و هم از جهات اعتقادى و فکرى، با روشن‌بینى و عمق فکرى، همراه بشود. این کار را که عقیدتى، سیاسى مى‌کند، وظیفه‌اى بسیار مهم است. مسئولان سپاه باید همکارى بکنند، تا این برادران بتوانند این وظیفه را بخوبى انجام بدهند و إن شاء اللّه خیر و صلاح این کار، به انقلاب و کشور برمى‌گردد.

 

192-مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی 21/09/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

باید به ذهنیت دانشجویان و جوانان‌ و اعتقادات و روحیه‌ى اسلامى و انقلابى‌ آن‌ها، خیلى توجه بشود. حقیقتاً جوانان‌ موتور و راه‌اندازنده‌ى حرکتهاى بزرگ- هم مثبت و هم منفى- در جامعه هستند. اگر ما بتوانیم این مجموعه‌ى جوان بافرهنگ را که در نقطه‌یى به نام دانشگاه جمع شده‌اند، به سمت روحیه‌ى انقلابى‌ و اسلامى جهت بدهیم، به نظرم مى‌رسد که کشور و انقلاب، بزرگترین سود را از این بابت خواهد برد.

در گذشته، دانشگاه نقطه‌یى بود که در آن، بى‌فرهنگى اسلامى بیش از جاهاى دیگر و یا در ردیف بدترین جاها بود. این، کارى بود که رژیم و دستگاه‌هاى فرهنگىِ گذشته دنبال مى‌کردند و توجه داشتند که این کار در دانشگاهها انجام بگیرد. مقاصد سیاسى پشت سر این قضیه بود. به نظر من، امروز باید طورى باشد که ورود در دانشگاه، مثل ورود در حوزه‌ى علمیه باشد. همچنان که در حوزه‌ى علمیه، انسان معرفت و دین و تعبد مى‌آموزد، کسى هم که به دانشگاه وارد شد، حتّى اگر از مبانى‌ اسلامى و انقلابى فاصله هم دارد، دانشگاه در طى این مدت، او را با مبانى اسلامى و انقلابى آشنا کند و متعبد سازد.

به همین خاطر است که بایستى به تربیت دینى و گرایشها و روحیه‌ى پُرشور انقلابى‌ جوانان‌ در دانشگاه اهمیت داد. فقط با زبان هم نمى‌شود. این کار، مقدماتى لازم دارد. عناصرى که در دانشگاهها به کار گرفته مى‌شوند، آن‌هایى که مؤثرند، آن‌هایى که در مراکز حساس واقع مى‌شوند، واقعاً باید از کسانى باشند که این انقلاب را از بن دندان قبول داشته باشند. البته ما نمى‌خواهیم بگوییم که هر استاد و یا متخصصى که در دانشگاهها تحقیق و یا تدریس مى‌کنند، بایستى یک انقلابى طراز اول باشد. نه، ممکن است این فرد کاملًا قابل قبول باشد و دانش وافرى داشته باشد و انقلاب از دانش او استفاده کند. ما بیش از دانش او، چیزى از او نمى‌خواهیم. منتها در همین مورد هم نباید انگیزه‌ى ضدیت با انقلاب در او وجود داشته باشد؛ چون اگر این انگیزه وجود داشت، دانش او در اختیار انقلاب قرار نخواهد گرفت.

پس، در مراکز حساس و سربندهاى اداره‌ى امور دانشگاهى- چه اداره به معنى رسمى آن و چه اداره‌ى امور فکرى و تدریس و امثال این‌ها- کسانى که مسئول مى‌شوند و کارهاى مهم دست آن‌هاست، واقعاً باید از عناصر انقلابى باشند. دیگران هم انگیزه‌ى ضدیت با انقلاب در آن‌ها نباشد. اگر واقعاً کسى انگیزه‌ى مخالفت با انقلاب در وجودش باشد، حضور او در دانشگاه- در هر سطحى که باشد- مضر است؛ براى تحصیل هم مضر مى‌باشد. من این واقعیت را در بعضى از رشته‌هایى که مى‌توانستم در باره‌ى آن‌ها قضاوت کنم، مشاهده کرده‌ام. استادى که توانایى تربیت شاگرد در آن رشته را دارد، ولى بر اثر بى‌اعتنایى یا مخالفت با انقلاب، حتّى وقت نمى‌گذارد که دانشجو را در آن رشته تربیت کند، در حقیقت براى او، تربیت دانشجوى انقلابى و دانشگاه انقلاب، یک انگیزه نیست؛ بلکه نسبت به این قضیه ضد انگیزه دارد.

البته، دانشجویان عناصر آینده‌ساز این کشور هستند و بایستى از همه جهت- چه از جهات فکرى و چه از جهات علمى و درسى و به تبع آن از لحاظ مادّى و رفاهى- روى آن‌ها سرمایه‌گذاریهایى بشود که اطلاع دارم بحمد اللّه دولت مشغول است و برنامه‌هاى خوبى براى این قضیه دارد. امیدواریم إن شاء اللّه این برنامه‌ها به نتیجه برسد.

 

193-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان 10/08/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

در حرکت عظیم ملت ایران، نسل جوان باید پیشرو باشد. براى نسل جوان - بخصوص نسل جوان دانشجو - بى‌تفاوتى و خونسردى جایز نیست. آن جوانى که به سرنوشت کشور نیندیشد و حوادث و خصومتهایى را که نسبت به کشورش در دنیا سازماندهى مى‌شود، نبیند و نسبت به آنها نجوشد و نخروشد، آن جوان لایق این نیست که نام جوان شهروند یک ملت انقلابى را روى خودش بگذارد. روح جوان، آن روح پر تپشى است که در سختیها، به داد کشور و ملت رسید و آنها را نجات داد.

جوانان عزیز! دشمن روى شما سرمایه‌گذاریهاى زیادى مى‌کند؛ حواستان جمع باشد. عده‌یى را به بى‌تفاوتى مى‌کشاند و عده‌یى را دلسرد و مأیوس مى‌کند. یأس، بزرگترین آفت جوان است. جوانها بدانند که متأسفانه یأس به روح جوان زودتر راه پیدا مى‌کند؛ همچنان که امید این‌گونه است. در مقابل یأسى که دشمن مى‌خواهد به جوانها تلقین و تزریق کند، خودتان را مصونیت بدهید.

امروز، هر اندیشه‌یى که جوان را دچار این احساس بکند که از مسؤولان و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جداست، این اندیشه و تفکر، از نوع همان تفکرات سیاسى غلط تزریق شده است. امروز باید ملت و دولت، پشت به پشت و دست به دست هم و در کنار یکدیگر، با تمام توان تلاش کنند تا همه‌ى طلسمهاى استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این، صحنه‌ى بسیار مهم و حساسى است. تفکرى که شما را هدایت خواهد کرد و باید بکند، تفکر اسلامى است. باید در دانشگاهها به تفکرات اسلامى و کار اسلامى، خیلى اهمیت بدهید.

 

194-مربوط به :بیانات در دیدار ائمه‌ی جمعه و اقشار مختلف مردم 03/08/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

براى بازسازى و آبادانى و عمران سرتاسر کشور، براى تقویت دولت و براى پیشرفت هدفها و برنامه‌هاى اقتصادى‌اى که مسئولان طرح مى‌کنند، همه‌ى مردم خودشان را متعهد بدانند. این، به آبادى کشور خواهد انجامید و همان چیزى است که همیشه چهره‌ى انقلابى ملت ما را در مقابل ملتهاى دیگر، چهره‌ى باصلابت و قدرت‌مندى نشان خواهد داد و این رابطه‌ى معنوى حفظ خواهد شد.

البته، تأییدات الهى شرط اول است. باید رابطه‌ى قلبى با خدا را قویاً حفظ کرد. باید حالت تقوا و پرهیزگارى و معنویتى را که در انقلاب ما بوده و هست و باید باشد، قویاً حفظ کنید. در این کار، مخصوصاً جوانها باید پیش‌قدم باشند؛ زیرا محبوب‌ترین انسانهاى جامعه در نزد پروردگار، جوانهاى‌ پارسا و پرهیزکار و مؤمن‌ هستند. این، برکات الهى را جلب مى‌کند و روح نشاط اسلامى را در جامعه زنده نگه مى‌دارد. این رابطه‌ى قلبى و ارتباط معنوى با خدا را حفظ کنید. خداى متعال هم، الطاف و فضل و فیض و کمک خود را بر شما نازل خواهد کرد.

 

195-مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم 05/07/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

علت اینکه ما ملت ایران، در ده سال بعد از انقلاب توانستیم در مقابل تهاجم گوناگون دشمن- با همه‌ى مشکلات آن- بایستیم و مقاومت کنیم و ضرر بیشترى متوجه آنان بکنیم، این است که به برکت دین و ایمان و انقلاب و اسلام و آموزش قرآنى و اسلامىِ شخصیت عظیم‌الشّأنى که بیان و سخن و کلامش، مفاد و مضمون قرآن و اسلام بود، در میان مردم ما روحیه‌ى انقلابى و پارسایى انقلابى و وحدت کلمه‌ى بیشتر حکم‌فرما بود.

دشمنان ما- عراق و امریکا و شرق و غرب- از اتحاد خود و حمله و فشار به نظام جمهورى اسلامى، طرفى نبستند. علت موفقیت ما این بود که شما جوانان‌ در صحنه بودید، ملت آماده بود و روحیه‌ى انقلابى‌ بر جریانهاى غیر انقلابى و ضد انقلابى غلبه داشت. تا وقتى این‌گونه باشد، تهدیدهاى دشمن عملى نخواهد شد. تهدید و سوء نیت دشمن و خطر وجود دارد؛ اما تا شما در صحنه هستید، این خطر تحقق پیدا نخواهد کرد.

 

196-مربوط به :بیانات در مراسم بیعت اصناف و روستاییان 14/04/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

بعضى از کسبه با مردم برخورد شایسته نمى‌کنند و آن امانت لازم را که براى کاسب حبیب خدا لازم است، رعایت نمى‌کنند و منتظر بهانه‌اند تا کلًا نظام کسب و معامله‌گرى را زیر سؤال ببرند. در این خصوص، نظر اسلام روشن و مشخص است. اسلام نظام خرید و فروش و معامله و تجارت را امضاء و تأیید کرده است. کسانى که در این نظام افساد مى‌کنند و کار خلاف انجام مى‌دهند، اگرچه دستگاه‌هاى دولتى باید به کارهاى خلاف آن‌ها رسیدگى کنند، اما جو و محیط کار شما مى‌تواند فشار زیادترى روى آن‌ها وارد آورد. جوانهاى‌ مؤمن‌ بازارى و افراد غیور و انقلابى باید مراقب باشند که در محیط کسب و کار و بازار، به حیثیت انقلاب و اسلام لطمه و صدمه نخورد.

همه‌ى ما در مقابل اسلام و انقلاب و دین و قرآن، مسئول و مدیون و بدهکاریم، که باید این بدهکارى را ادا کنیم. امروز بحمد اللّه در سطح عالم، نظام جمهورى اسلامى به عنوان یک نظام مستحکم و تثبیت‌شده و کاملًا جاافتاده معرفى شده و دشمن را دچار حیرت کرده است. این، به برکت ایمان قوى مردم و مخصوصاً وفادارى عموم قشرهاى ملت‌ نسبت به امام و انقلاب است.

 

197-مربوط به :بیانات در مراسم بیعت دانشجویان 23/03/1368

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

ما قوى هستیم و به عزت پروردگار عزیزیم؛ منتها شما دانشجویان نقش خودتان را فراموش نکنید. آگاهى سیاسى کسب کنید و نسبت به آنچه که مى‌گذرد، هوشیار باشید و انگیزه و تپش جوانانه‌ى انقلابىِ متناسب با قشر شما، در خدمت هدفهاى نظام قرار گیرد.

عده‌یى از افراد ساده‌اندیش خیال مى‌کنند که اگر دانشجو بخواهد حضور انقلابى‌ داشته باشد، راهش این است که بر سر مسئولان خود داد بکشد؛ خیر، اینکه انقلابى‌گرى نیست. آنجایى که مى‌بینید دانشجو بر سر مسئولان امر داد مى‌کشد، مسئولان با دانشجویان هم‌جهت نیستند؛ آن‌ها مزدور امریکا هستند و این جوانان نمى‌توانند طاقت بیاورند و بالاخره فریاد اعتراض مى‌کشند؛ کمااینکه در رژیم گذشته همین‌گونه بود و دانشجو و طلبه و مردم و وجدانهاى بیدار و انسانهاى شجاع و روحهاى سالم، بر سر مسئولان امر داد مى‌کشیدند.

مبادا عده‌یى به صورت فریب‌انگیز و با ترفندهاى گوناگون بیایند و به چند جوان ساده تفهیم کنند که دانشجو بایستى فریاد بکشد! بله، فریاد باید کشیده شود؛ ولى بر سر امریکا و قدرتهایى که مزاحم مسئولان و اداره‌کنندگان نظام هستند. در هر دانشگاهى که تحصیل مى‌کنید، حضور دانشجویى خود را به صورت قوى و با خط درست حفظ کنید.

عزیزان دانشجو و جوانهاى خوب و باصفا و سالم! تا آنجا که در توان و قدرت شماست، در محیط دانشگاه یکپارچگى خود را حفظ بکنید و نگذارید نامهاى گوناگون، به معناى جهت‌گیرى‌هاى گوناگون تلقى شود و نیروهایى که باید به سمت دشمن بایستند و موضع بگیرند، روبه‌روى هم قرار گیرند؛ مواظب این خطر باشید. مطلقاً نباید اسمها و عنوانها، دیوار به وجود آورند و مرز ایجاد کنند. طرح عناوینى مثل دانشجوى این وزارت و دانشجوى آن وزارت، دانشجوى این دانشگاه و دانشجوى آن دانشگاه، دانشجوى دانشگاه دولتى و دانشجوى دانشگاه غیر دولتى، انجمن اسلامى اینجا و انجمن اسلامى آنجا، خطرآفرین است‌.

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(19)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۳۲ ب.ظ

 

181-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی 21/05/1371

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

نمى‌دانم آیا جوانان نسل ما و نسل انقلابى، تاریخچه‌ى این صد و پنجاه، دویست سال را درست خوانده‌اند یا نه؟ من همه‌ى دغدغه‌ام این است که جوان انقلابى امروز، نداند ما بعد از چه دورانى، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمى هستیم. تاریخچه‌ى این صد و پنجاه، دویست سال اخیر از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگهاى ایران و روس به این طرف را بخوانید و ببینید چه حوادثى بر این کشور گذشته است.

 

 

 

182-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی 21/05/1371

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

یکى از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرد اینکه ببیند در یک دستگاه رسمى کشور مثلًا در یک مرکز فرهنگى کشور دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کند مى‌کند. یا مثلًا وقتى ببیند که در مجلّات به‌اصطلاح ادبى و هنرى کشور، چهره‌هاى مخالف با این روش و خط را، بزرگ مى‌کنند، برجسته مى‌کنند، تعریف مى‌کنند، این جوان دلش آب مى‌شود و روحیه‌اش را از دست مى‌دهد. وقتى یک فیلمساز، اثرش را به مراکزى مى‌برد که مى‌توانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بى‌اعتنایى به او مى‌گویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ مایه‌هاى هنرى از کار او کمتر است اما چون مایه‌ى اسلامى ندارد مورد قبول آن‌هاست؛ این جوان به‌خودى‌خود، منزوى و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسف خورده‌ام که چرا باید به جوانان به این خوبى، بى‌اعتنایى شود!؟ این‌ها هیچ‌چیزشان از آن کسانى که در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شده‌اند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آن‌ها خیلى هم بهترند. اما به این‌ها بى‌اعتنایى مى‌شود. وقتى‌که انسان مطلب را به درستى کاوش مى‌کند، مى‌بیند سر رشته مى‌رسد به اراده‌ى خباثت‌آمیزى در نقطه‌اى! مسئولین هم متوجه نیستند. مسئولین فرهنگى، مردمان خوبى هستند؛ اما در سطوح بالا، از کارهایى که در سطوح متوسط انجام مى‌گیرد، بى‌خبرند. لذا، این جوان، این مجموعه‌ى جوانان و این جریانها را، ناامید مى‌کنند.

 

183-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی 21/05/1371

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

این ملت، براى اینکه حیثیتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودى‌ها مى‌توانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مى‌گویم: اگر مى‌خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوان مؤمن تکیه کنید. او مى‌تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه‌کننده‌اى که وقتى فیلم را مى‌سازد، از پیش فکر مى‌کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‌هاى اعتقادى این نظام را هدف قرار دهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‌کند! با زبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مى‌دهد. یعنى اکتفا نمى‌کند به اینکه به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‌سازد براى اینکه به انقلاب حمله کند! از اول که این فیلم را مى‌سازد، یا این داستان را مى‌نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اولپ1ى که این مقاله را مى‌نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‌کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، در حال خدمت به مصالح این کشور است یا در حال خیانت؟ به این مى‌شود تکیه کرد؟! معلوم است که نمى‌شود تکیه کرد! ما البته تصمیم نگرفته‌ایم کسانى را که خیال کرده‌ایم خدمت نمى‌کنند یا خیانت مى‌کنند، یکى‌یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه‌ى فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. این‌ها سدى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.

 

 

 

 

 

184-مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا 22/04/1371

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

دشمن از راه اشاعه‌ى فرهنگ غلط فرهنگ فساد و فحشا سعى مى‌کند جوانهاى ما را از ما بگیرد. کارى که دشمن از لحاظ فرهنگى مى‌کند، یک; تهاجم فرهنگى; بلکه باید گفت یک «شبیخون فرهنگى» یک «غارت فرهنگى» و یک «قتل عام فرهنگى» است. امروز دشمن این کار را با ما مى‌کند. چه کسى مى‌تواند از این فضیلتها دفاع کند؟ آن جوان مؤمنى که دل به دنیا نبسته، دل به منافع شخصى نبسته و مى‌تواند بایستد و از فضیلتها دفاع کند. کسى که خودش آلوده و گرفتار است که نمى‌تواند از فضیلتها دفاع کند! این جوان بااخلاص مى‌تواند دفاع کند. این جوان، از انقلاب، از اسلام، از فضایل و ارزشهاى اسلامى مى‌تواند دفاع کند. لذا، چندى پیش گفتم: «همه امر به معروف و نهى از منکر کنند.» الآن هم عرض مى‌کنم: نهى از منکر کنید. این، واجب است. این، مسئولیت شرعى شماست. امروز مسئولیت انقلابى و سیاسى شما هم هست.

 

185-مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا 22/04/1371

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

جوان حزب‌اللّهى هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش رابازکند و نگذارد کسى در صفوف او رخنه کند و به‌نام امربه معروف ونهى‌ازمنکر، فسادى ایجاد نماید که چهره حزب‌اللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم - و تجربه‌هاى این چندسال هم نشان داده - تا نیروهاى مؤمن وحزب‌الّلهى براى انجامِ کارى به میدان مى‌آیند، یک عدّه عناصر بدلى و دروغین، با نام اینها در گوشه‌اى فسادى ایجاد مى‌کنند تا ذهن مسؤولین را نسبت به نیروهاى مؤمن و حزب‌الّلهى و مردمى چرکین کنند. مواظب باشید. مسأله امر به معروف و نهى‌ازمنکر، مثل مسأله نمازاست. یادگرفتنى است. باید بروید یاد بگیرید. مسأله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف ونهى‌از منکر کرد؟ البته من عرض مى‌کنم - قبلاً هم گفته‌ام - در جامعه‌اسلامى، تکلیف عامه مردم، امربه معروف ونهى‌از منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکلیف مسؤولین است. آنها باید وارد شوند. اما امر به معروف و نهى از منکر زبانى، مهمتر است. عاملى که جامعه رااصلاح مى‌کند، همین نهى از منکر زبانى است. به آن آدم بدکار، به آن آدم خلافکار، به آن آدمى که اشاعه فحشا مى‌کند، به آن آدمى که مى‌خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، مردم باید بگویند. ده‌نفر، صدنفر، هزارنفر! افکارعمومى روى وجود و ذهن او باید سنگینى کند. این، شکننده‌ترین چیزهاست. همین نیروهاى مؤمن و بسیجى و حزب‌الّلهى؛ یعنى همین عامه مردم مؤمن؛ یعنى همین اکثریّت عظیم کشور عزیز ما؛ همینهایى که جنگ را اداره کردند؛ همینهایى که از اوّل انقلاب تا به حال با همه حوادث مقابله کردند، در این مورد مهمترین نقش را مى‌توانند داشته باشند. همین نیروهاى مردمى، که اگر نبودند - این بسیج اگر نبود، این نیروى عظیم حزب اللَّه اگر نبود - در جنگ هم شکست مى‌خوردیم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم دراین چندسال شکست مى‌خوردیم و آسیب‌پذیر بودیم. کارخانه ما را مى‌خواستند به تعطیلى بکشانند؛ نیروى حزب‌الّلهى از داخل کارخانه مى‌زد به سینه‌شان. مزرعه ما را در اوایل انقلاب مى‌خواستند آتش بزنند؛ نیروى حزب‌الّلهى از همان وسط بیابانها و روستاها و مزارع، مى‌زد توى دهانشان. خیابانها را مى‌خواستند به اغتشاش بکشند؛ نیروى حزب‌الّلهى مى‌آمد سینه سپرمى‌کرد و در مقابلشان مى‌ایستاد. جنگ هم که معلوم است! این، آن نیروى اصلى کشوراست. نظام اسلامى متّکى به این نیروست. اگر مردم؛ یعنى همین نیروهاى‌مؤمن و حزب‌اللّهى، با نظام باشند، با دولت باشند - که هستند بحمداللَّه - اگراین نیروى عظیم و این نیروى بزرگ شکست ناپذیر مردمى در کنار مسؤولین و پشت سر مسؤولین باشد - که بحمداللَّه هست هیچ قدرتى نمى‌تواند با جمهورى‌اسلامى مقابله کند.

 

 

 

 

186-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان 15/08/1370

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

اینکه شاید شما در بعضى از کتابها یا مقاله‌ها خوانده‌اید که در بعضى از کشورهاى امریکاى لاتین یا شرق آسیا، نسل جوان غرق در فسادهاى گوناگون است از مواد مخدر و سکرآور و فساد جنسى این‌طور نیست که روال کار از اول چنین بوده است؛ این سیاست پیاده شده است. متأسفانه در دوران ستم‌شاهى، ما هم از این قضیه برکنار نبودیم. در این کشور هم به دست خاندان خائن و سیه‌روى پهلوى و دستیارانشان، هرچه توانستند، این سیاست را پیاده کردند.

البته کشورهاى اسلامى خصوصیتى داشتند، که همان «اسلام» بود؛ و کشور ما در بین کشورهاى اسلامى خصوصیت دیگرى اضافه‌ى بر آن داشت، که آن «روحانیت مردمى» بود؛ و مى‌دانید که در کشورهاى دیگر اسلامى، به این شکلِ ایران نبوده، هنوز هم نیست. اسلام و تبلیغات اسلامى، جلوى آن موج سهمگین ایستاد. شعارهاى انقلابى و حرکت کوبنده‌ى امام عالى‌مقام و عظیم‌الشّأن، کار را بر دشمن مشکل کرد. در بحبوحه‌ى همان موج فسادآفرینى که بر این کشور حکومت مى‌کرد، جلوه‌هاى ایمان و سرسپردگى به دین، باز اول در بین جوانان خود را نشان داد.

من پدران و مادران متوسطى را مى‌شناختم که طاقت همراهى کردن با احساس دینى جوان خودشان را نداشتند؛ حتّى گاهى از احساسات دینى و تعبد و زهد و بى‌اعتنایى به دنیا و به خوراک و به آسایشى که در جوانانشان مشهود بود، پیش ما شکایت مى‌کردند! آن پدران و مادران، با همان تربیتهاى غلط رشد کرده بودند، مسلمان هم بودند؛ اما این جوشش ایمان اسلامى در آن‌ها نبود؛ ولى جوانشان تحت تأثیر تربیت انقلابى قرار گرفته بود؛ به همین خاطر بود که جوانان، خانواده‌ها را پشت سر خودشان مى‌کشیدند؛ و این شد که آن قیام عظیم مردمى و آن حرکت بى‌نظیر در عالم یعنى انقلاب اسلامى ما به رهبرى امام و با پشتیبانى قاطبه‌ى ملت و با میدان‌دارى جوانان به پیروزى رسید. این یک فتح بود؛ هم فتح میدان مبارزه با استکبار بود، و هم بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود؛ که این را اسلام و انقلاب و امام کرده بودند، و این فتح الفتوح بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانان بود.

بعد از آن هم در دوران جنگ، باز جوانان بودند که جنگ را با خسران دشمن تمام کردند. این شهداى جوان، این رزمندگان جوان، این دست‌اندرکاران جوان عرصه‌هاى جنگ، چیزى نیست که اهمیت نسل جوان را در حادثه‌ى سرنوشت‌سازى مثل جنگ از نظر دور بدارد. این حادثه اتفاق افتاد، اما چشمهاى طراحان استکبار جهانى همه‌ى صحنه را دید و فهمید که جوان مؤمن در این کشور، زیر تربیت اسلام انقلابى، چه معجزه‌ها مى‌کند.

 

187-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان 15/08/1370

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

امروز یکى از کارهاى اساسى استکبار این است که نسل جوان را در کشورهاى اسلامى و هر کشور اسلامى که بیدارتر است، بیشتر از صحنه بیرون کند. کدام کشور اسلامى از همه بیدارتر، از همه زنده‌تر، و از همه بى‌محاباتر در مقابل استکبار ایستاده است؟ جز ایران اسلامى؟ پس، جوانان ایران اسلامى بدانند که استکبار براى بیرون راندن آن‌ها از صحنه‌ى این مبارزه‌یى که در آن، فتح و پیروزى حتماً نصیب ملتهاست و لاغیر، مشغول پول خرج کردن و طراحى انواع نقشه‌هاست. هدف این نقشه‌ها، شما جوانان مؤمن و انقلابى و شجاعى هستید که ایستاده‌اید، تا هدفهاى انقلاب و امامتان را تا آخرین رقم به تحقق برسانید و هر مانعى را از سر این راه بردارید.هر حرکتى که منجر به این بشود که نسل جوان احساس کند باید از صحنه‌ى مقاومت کناره بگیرد، این حرکت، با واسطه یا بى‌واسطه، مربوط به امریکا و نظام استکبارى است؛ این یک معیار کلى است. هر کارى که در کشورهاى دیگر کردند، اینجا هم مى‌خواهند بکنند: سرگرم کردن جوانان به مسائل جنسى، سرگرم کردن جوانان به مسائل شخصى، آلوده کردن جوانان به مواد مخدر و مسکر، منحرف کردن ذهن جوانان از آرمان‌هاى انقلابى و اهداف اصلى، متوجه کردن آن‌ها به اهداف کوچک و جزیى و صنفى و امثال این‌ها، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اسلام، متزلزل کردن ایمان نسل جوان به اصول انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى و حتّى به امام، و نیز هر چیزى که در راه این مبارزه‌ى عظیم به کار گرفته مى‌شود و وجودش لازم است، آن را در چشم نسل جوان، بى‌رنگ و بى‌اثر و بى‌فایده و مهمل جلوه دادن. اگر شما جایى چیزى در این مضمونها دیدید، در کتابى خواندید، در رمان ترجمه‌شده یا نوشته‌شده‌یى مطالعه کردید، در مقاله‌ى ترجمه‌شده‌اى یا در شعر و یا در فلسفه‌بافى‌یى مشاهده کردید، حتّى در تظاهرات به اصطلاح جسورانه و پُرخشمى چیزى از این قبیل دیدید، آن را متهم کنید؛ بدانید که تصادفى نیست؛ بدانید که امریکا از شما مى‌ترسد؛ بدانید که بزرگترین پستهاى استکبار عالمى، از حضور شما در صحنه، احساس ناامنى مى‌کند.

 

188-مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان وزارت امور خارجه 18/04/1370

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

وزارت خارجه یک دستگاه انسانی عظیم است. از لحاظ نیروی انسانی، واقعاً دستگاه پُرذخیره‌یی است. بحمداللَّه انسانهای خوب، انقلابی، مسلمان، اکثراً یا عموماً بچه‌های انقلاب، جوانان انقلابی مؤمن، با فکرهای خوب در وزارت خارجه حضور دارند. ما چرا از تلاش و تفکر و سنجش و عقلیت بچه‌حزب‌اللهیهای خودمان مأیوس باشیم؟ دیدیم که بچه‌حزب‌اللهیهای خودمان، همین برادران وزارت خارجه، همین عناصر مؤمن و خوب، در یک تجربه‌ی سیاسی مثل جنگ خلیج فارس - که چیز خیلی عظیمی بود و چه‌قدر افراد اشتباه کردند - یا مثل قضیه‌ی قطعنامه، چگونه از خودشان عقل و شخصیت و هوشمندی نشان دادند. در ارتباطات فراوانی، همین‌طور است.

کار را سنجیده انجام بدهیم. کارهای نسنجیده انجام نگیرد؛ چون ضرر کار نسنجیده در این‌جا، با ضرر کار نسنجیده فرضاً در اداره‌ی ثبت احوال فلان‌جا یا وزارت صنایع یا وزارت دیگر فرق میکند. ضرر کار نسنجیده در این‌جا، عمیقتر و عمومیتر و چشمگیرتر و نقدتر است. کار نسنجیده نباید انجام بگیرد، حرف نسنجیده نباید زده بشود. جوانب هر کاری باید خوب سنجیده بشود و بعد انجام بگیرد.

 

189-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از طلاب و دانشجویان 28/09/1369

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

قشر جوان بایستى همیشه نسبت به مسائل انقلاب احساس مسؤلیت کند و خودش را از مسائل انقلاب برکنار نداند. انقلاب، امروز چه تکلیفى را به او املا مى‌کند؟ از او چه مى‌خواهد؟ او چه نقشى مى‌تواند در پیشبرد انقلاب داشته باشد؟ وظیفه‌ى او چیست؟ قشر جوان باید از خیل عظیم مردم ما - که بحمدالله همیشه در صحنه‌هاى انقلاب حاضرند - جدا نشود و به رشد و آگاهى و با سواد شدن آنان کمک کند. در دانشگاه باید به روى مردم باز باشد و دانشجو در محیط دانشگاه محصور نباشد. دانشجو باید با اعضاى خانواده‌ى خود و با دوستانش، ارتباطات روشنگر داشته باشد و در مسائل کشور و مسائل جامعه سهیم باشد.

 

190-مربوط به :سخنرانی در دیدار با مسؤولان بنیاد شهید، جمعی از اساتید و دانشجویان دانشگاهها و اقشار مختلف مردم‌ - 24/05/1369

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

ما آمادگیهاى خود را براى مقابله با استکبار، همیشه حفظ مى‌کنیم؛ همین حالا هم آماده هستیم. ما قصد تجاوز به هیچ‌کس را نداشتیم، بازهم نداریم؛ اما آماده‌ایم که براى مقابله با تجاوز هرکس که باشد اقدام کنیم. صدام هم که تجاوز کند، تودهنى خواهد خورد. امریکا هم که تجاوز کند، تودهنى خواهد خورد.

جوانان دانشجو در محیطهاى دانشگاه، به درس و علم و روحیه‌ى انقلابى و اسلامى، حد اکثر اهمیت را بدهند. جوانان ببینند که امروز و آینده، چقدر به وجود آن‌ها احتیاج است؛ خودشان را براى آینده بسازند. امروز هم جوان دانشجو باید مثل همیشه، پیشتاز و پیش‌گام حرکت انقلابى باشد و خودش را شایسته و صالح براى این مسئولیتهاى بزرگ قرار بدهد.

 

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(18)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۲۹ ب.ظ

 

171-مربوط به :بیانات در مراسم صبحگاه لشکر سیدالشهداء(ع) 26/07/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

امروز که در جمع شما جوانان برومند انقلاب اسلامى هستم، براى من روز شیرین و خاطره‌انگیزى است و إن شاء اللّه خاطره‌اى ماندگار خواهد بود. ما به جوانانى مثل شما و به مجموعه‌اى مثل این مجموعه‌ى لشکر سرافراز، افتخار مى‌کنیم. از آن وقتى‌که این لشکر به عنوان تیپ فعالیت مى‌کرد و نیز از آن وقتى‌که تشکیلاتش به لشکر تبدیل شد، بنده با آن آشنا هستم. سالهاى طولانى از آن زمان مى‌گذرد و همه‌ى این سالها، همراه با افتخارات و سرافرازیها براى این لشکر بوده است.

خدا را شکرگزاریم که جوانان مؤمن و انقلابى‌ این کشور، در لشکرهایى از این قبیل، حجّتى شدند بر بسیارى از دیرباوران که تصوّر مى‌کردند در دوران آغشته به فساد و آلوده به گرفتاریهاى مادّى که جوانان دنیا به صدها ابتلاى روحى و جسمى و عاطفى و عصبى و فسادهاى مختلف گرفتار هستند نمى‌شود جوان‌ یا مجموعه‌اى از جوانان، با دل نورانى، با روح آزاد و با ایمان قوى، راهى را بپیمایند که براى انسانهاى دیگر اسوه باشد و غیر جوانان به آن‌ها اقتدا کنند و از آن‌ها درس بگیرند. بحمد اللّه جوانان ما و امثال شما، در این لشکرهاى پُرافتخار و نورانى، این حقیقت را ثابت کردید که همچنان که دین خدا همیشه زنده است، گوهر انسانیت هم که خلق بزرگ الهى است همیشه زنده است و در شرایط مختلفى، انسانهاى مصفّا و نورانى و پاک و برجسته و برگزیده، مى‌توانند پرورش پیدا کنند و دیگران را به این راه بکشانند و حجّت بر دیگران شوند.

یک دوره، دوره‌ى جنگ و دوره‌ى دفاع مقدّس بود و انگیزه‌ها براى حضور جوانان در میدان قدس و تقوا و فداکارى و ایثار، به طور واضح و بارز در اختیار همه قرار داشت. به قدرى شعله‌ى مقدّس شهادت و ایثار و جهاد، این فضا را روشن و منوّر کرد که همه‌ى ابرهاى تیره‌ى فتنه نفاقها، کفرها و فسادها تحت‌الشّعاع قرار گرفتند. نه اینکه این زایده‌هاى وجود شریف انسانى، در دوران دفاع مقدّس در کشور ما وجود نداشت. وجود داشت ولى تحت‌الشّعاع بود؛ تحت‌الشّعاع آن نور درخشانى که از جانهاى پاک انسانهاى مؤمن، در میدانهاى ایثار و شهادت برمى‌خاست، مى‌تابید، شما را نورانى مى‌کرد و همه از آن بهره مى‌بردند. امام ما که امامِ نور بود، امامِ صفا بود، امامِ قدس و تقوا بود، امامِ روح بود روح محض بود از این نورانیّت بهره مى‌برد و خود او مکرّر این را مى‌فرمود. آن روز یک قطعه‌ى کم‌نظیر و از جهاتى بى‌نظیر بر تاریخ ما حاکم بود.

بعضى تصوّر کردند که با تمام شدن جنگ، شمع فروزان معنویت هم در دلها خواهد مرد و خاموش خواهد شد. این اشتباه بود. عدّه‌اى از جوانان پاک و مؤمن ما در همان روز با شنیدن قضیه‌ى ختم جنگ، عزا گرفتند و فکر کردند که درهاى شهادت و معنویت بسته شد و ما در حصارها ماندیم. البته «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة» ؛ جهاد یکى از درهاى بهشت است. شکّى نیست؛ اما اوّلًا بهشت صفا و معنویت الهى درهاى متعدّد دارد، ثانیاً جهاد در میدان جنگ در شور و شوق ایثارها و جان‌فشانى‌ها یکى از روشهاى جهاد است.

 

172-مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشگاه تهران‌ - 22/02/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

سوال:

وظیفه جوانان حزب‌الّلهى و مؤمن در مقابل کجرویها و سوءنیّتهایى که در بعضى جاها مشاهده مى‌شود، چیست؟

اگر منکر است، وظیفه نهى از منکر است.

عمده‌ترین وظیفه جوانان حزب‌الّلهى و انقلابى چیست؟

به نظر من، جوانان انقلابى دانشگاه - چون بحث دانشجو را داریم - سعى کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعى کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روى محیط خودشان، اثر فکرى و روانى بگذارند. این شدنى است. یک جوان گاهى اوقات مى‌تواند مجموعه پیرامونى خودش را - کلاس را، استاد را و حتّى دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوى خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسی کارى به‌دست نمى‌آید؛ با معنویت به‌دست مى‌آید، با صفا به‌دست مى‌آید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست مى‌آید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّى بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، براى شما خیلى لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید.

 

173-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه 26/06/1376

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

در قضیه‌ى حضرت صدّیقه‌ى طاهره سلام‌الله‌علیها، نکات خیلى مهمّى وجود دارد؛ لیکن یک نکته که با وضع شما جوانان مؤمن و انقلابى‌ تطبیق مى‌کند، این است که همه‌ى این افتخارات و کارهاى بزرگ و مقامات عالىِ معنوى و دست‌نیافتنىِ آن انسان والا و آن زنِ بى‌نظیر تاریخ بشر و سیّده‌ى زنان عالم، و ضمناً همه‌ى آن صبرها و ایستادگى‌ها و موقع‌شناسیها و کلمات پربارى که در این زمانها از ایشان صادر شده است همه‌ى این حوادث بزرگ در دوران کوتاه جوانى این بزرگوار اتّفاق افتاده است. یک‌وقت این قضیه را به عنوان یک موضوع مرثیه‌سرایى مطرح مى‌کنیم و مى‌گوییم که این بزرگوار سنّ کمى داشتند یا جوان‌ بودند، که این، موضوعِ مصیبت‌خوانى و مرثیه‌سرایى‌مى‌شود. یک‌وقت این را به عنوان یک امر قابل تدبّر و حاوى درسها مى‌دانیم و با این چشم نگاه مى‌کنیم؛ آن وقت اهمیت ویژه‌اى پیدا مى‌کند.

چگونه یک انسان در دوران کوتاه زندگى، از مبدأ کودکى به بعد تا زمان شهادت که معروف این است که آن بزرگوار هجده‌ساله بودند و بعضى هم تا سنّ بیست و دو و بیست و چهار سال گفته‌اند این همه معارف و این همه علوّ مقامات معنوى را به دست آورَد! این، حاکى از یک تربیت فوق‌العاده‌ى فوق بشرى است.

آن زمان که در شعب ابى طالب همه‌ى راههاى عافیت بر مسلمانان و وجود مقدّس نبیّ اسلام صلّى الله علیه و آله و سلّم بسته شده بود؛ نه امکانات زیستى، نه امکانات رفاهى، نه آسودگى خاطر؛ دائم دغدغه‌ى تهاجمِ دشمنان، دائم خبرهاى بد، صداى گریه‌ى کودکان از گرسنگى بلند، انواع ناراحتیهایى که در آن درّه‌ى خشک وجود داشت و این عدّه خانواده‌ى مسلمان براى مدّت سه سال مجبور به اقامت شده بودند و چه سختیها کشیدند و همه‌ى این سختیها هم از مبدأ یکایک این انسانها از کوچک و بزرگ حرکت مى‌کرد و روى دوش پیامبر اسلام مى‌نشست. چون رهبر بود؛ چون همه به او متّکى بودند، همه‌ى دردها را پیش او مى‌آوردند، همه‌ى فشارها را او حس مى‌کرد در چنین وضعیت سرشار از سختى و محنت و فشار و ناراحتىِ ناشى از دعوت در راه خدا و صبر در راه او اتفاقاً در همین ایام جناب ابى طالب هم از دنیا مى‌رود؛ جناب خدیجه‌ى کبرى هم در مدّت کوتاهى به رضوان الهى و لقاء للّه مى‌پیوندد و پیامبر، تنهاى تنهاست فاطمه‌ى زهرا، این دختر چندساله حالا بنا به اختلاف روایات، پنج‌ساله، شش‌ساله، هفت‌ساله، ده‌ساله تنها کسى است که پیامبرِ با این عظمت به او تکیه مى‌کند. او مثل مادر از پدر بزرگوار خود پذیرایى مى‌کند، که این قضیه‌ى «فاطمة امّ ابیها» مربوط به اینجاست.

این عظمت را ببینید! یک دختر بچه‌ى کم‌سال، در دوران سخت‌ترین محنتها، به فریاد بزرگترین انسانها مى‌شتابد! شوخى نیست. همان عنصر است که در طول زمان، در دوران جوانى تا پانزده‌سالگى و شانزده‌سالگى و هجده‌سالگى بالاخره تا آخر عمر کوتاه این همه مقامات معنوى را تجربه مى‌کند و این همه کار بزرگ انجام مى‌دهد و این همه در تاریخ تشیّع و اسلام اثر مى‌گذارد و خورشید درخشانى مى‌شود که تا دنیا، دنیاست، خورشید درخشان اظهر زهراى اطهر خواهد درخشید. همه‌ى این آثار، از حیات و زندگى و خصوصیّات یک جوان نشأت گرفته است.

ببینید جوانى چه ظرفیتى دارد! ببینید جوانى چه شور و شوق و عظمت و گنجایشى دارد! چطور مى‌شود در جوانى، بالاترین مقامات معنوى را طى کرد!؟ یک‌بار دیگر در زمان ما، در همین جبهه‌هایى که شما آن را تجربه کردید، این اتّفاق افتاد. اینکه امام یک‌وقت فرمودند «این وصیت‌نامه‌ها را بخوانید» به همین خاطر است. من چون خودم وصیت‌نامه‌ها را مى‌خواندم و الآن هم هر وقت به دستم بیاید، مى‌خوانم فهمیده‌ام که امام چرا این نکته را فرمودند. زیرا در این وصیت‌نامه‌ها، گاهى مطالبى وجود دارد که یک دنیا عرفان حقیقى و ناب است. یعنى حتّى عرفاى برخوردار از علوم دینى و علوم ظاهرى، که طبعاً امکان عروج و رشدشان بیشتر است و قهراً پاکیزه‌ترند نه یک عارف سالکى که معرفتى از لحاظ علوم دینى ندارد آنچه را که بعد از مثلًا چهل، پنجاه سال مجاهدت، در سن هفتادسالگى، هشتادسالگى احساس و درک و مشاهده مى‌کنند، یک جوان به برکت فداکارى مخلصانه، در مدت چند ماه به دست مى‌آورد. چیز عجیبى است! ببینید چطور نعمت الهى، بى‌دریغ به سمت دلهاى بااخلاص روانه مى‌شود!

عزیزان من! اخلاص چیز خیلى مهمى است؛ اخلاص را فراموش نکنید. هر کارى مى‌کنید، بااخلاص باشد. اخلاص، یعنى هیچ انگیزه‌ى دیگرى را جز انگیزه‌ى الهى و رضاى پروردگار و انجام مأموریت و مسئولیت خدایى، وارد کار نکنید. این معنایش اخلاص است. این اخلاص، برکت عجیبى دارد؛ اثر طبیعى دارد. یکى از آثارش همین است که ناگهان یک سیر طیّ الأرض و سمایى براى ارواح مستعد به وجود مى‌آورد و در طول مدت کوتاهى، این جوان هجده‌ساله، بیست‌ساله سیْر مى‌کند و حرفهایى مى‌زند که انسان وقتى این حرفها را نگاه مى‌کند، مى‌فهمد که این‌ها حرف آدم معمولى نیست. نمى‌شود کسى که چیزى را نمى‌بیند، به این وضوح از آن حرف بزند.

در طول هشت سال یا بیشتر، در این جبهه‌هاى نبرد، چشمه‌هاى معرفت و بصیرت و نورانیّت در دلهاى این جوانان باز شد؛ چیزها دیدند، چیزها فهمیدند، مقاماتى را طى کردند، عروج کردند و به چیزهایى رسیدند که اگر به هر سالکى که اهل علم و معرفت هم باشد، بگویند شما چنانچه بیست سال، سى سال عبادت کنید و مخلصانه کار کنید و زحمت بکشید، به اینجا مى‌رسید، با شوق و ذوق خواهد رفت. این‌ها به برکت اخلاص فداکارانه در دوران جوانى است. این جوانى، چنین گوهر قیمتى و چنین جواهرى است؛ قدرش را بدانید.

قدر این جوانى را بدانید که صفا و نورانیّت و معرفت و سلوک و عروج و خدایى شدن و همه‌ى این چیزها، در دوران جوانى آسان به دست مى‌آید. درست مثل دستاوردهاى دنیوى که در دوران جوانى آسان‌تر از دوران کهولت به دست مى‌آید، مقامات معنوى‌ نیز همین‌طور است. جوانى را قدر بدانید و آن را در همین راه درستى که شما در آن حرکت مى‌کنید، مخلصانه و صادقانه به کار بیندازید.

 

174-مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز عید فطر 21/11/1375

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

این دعاهایى که مشاهده مى‌کنید، دعاهاى معمول امیر المؤمنین است. دعا و تضرّع و انابه‌ى امیر المؤمنین، از دوران جوانیش بود. آن روزها هم امیر المؤمنین مشغول بود. زمان پیامبر هم یک جوان‌ انقلابىِ‌ در میدانِ همه‌کاره‌ى این طورى بود. او همیشه مشغول بود و وقت خالى نداشت؛ اما همان روز هم وقتى نشستند و گفتند در بین اصحاب پیامبر، عبادت چه کسى از همه بیشتر است؟ «ابو درداء» گفت: على. گفتند چطور؟ نمونه و مثال آورد و همه را قانع کرد که على از همه بیشتر عبادت مى‌کند. زمان جوانى، بیست و چند سالش بود؛ بعد از آن هم که معلوم است. زمان خلافت نیز همین‌طور بود.

داستانهاى گوناگونى- مثل داستان «نوف بکالى»- از عبادتهاى امیر المؤمنین وجود دارد. این صحیفه‌ى علویّه که بزرگان جمع کرده‌اند، ادعیه‌ى مأثوره از امیر المؤمنین است که یک نمونه‌اش همین دعاى کمیل است که شما شبهاى جمعه مى‌خوانید. من یک‌وقت از امام راحل بزرگوارمان پرسیدم: در بین دعاهایى که هست، شما کدام دعا را بیشتر از همه مى‌پسندید و بزرگ مى‌شمارید؟ ایشان تأملى کردند و گفتند: دو دعا؛ یکى دعاى کمیل، یکى هم مناجات شعبانیّه. احتمالًا مناجات شعبانیه هم از امیر المؤمنین است؛ چون در روایت دارد که همه‌ى ائمّه مناجات شعبانیّه را مى‌خواندند. من حدس قوى مى‌زنم که آن هم از امیر المؤمنین باشد. کلمات و مضامینش هم شبیه به همین کلمات و مضامین دعاى کمیل است. دعاى کمیل هم دعاى عجیبى است. شروع دعا با استغفار است و خدا را به ده چیز قسم مى‌دهد. ببینید؛ این استغفارى که من هفته‌ى قبل عرض مى‌کردم، این است: «اللّهم انى أسألک برحمتک التى وسعت کلّ شی‌ء». خدا را به رحمتش، خدا را به قدرتش، خدا را به جبروتش- به ده صفت از صفات بزرگ پروردگار- قسم مى‌دهد. بعد که خدا را به این ده صفت قسم مى‌دهد، مى‌فرماید: «اللّهم اغفر لی الذنوب التى تهتک العصم، اللّهم اغفر لی الذنوب التى تنزل النقم، اللّهم اغفر لی الذنوب التى تحبس الدعاء». پنج نوع گناه را هم در آنجا امیر المؤمنین به پروردگار عرض مى‌کند: گناهانى که جلوِ دعا را مى‌گیرند؛ گناهانى که عذاب نازل مى‌کنند و .... یعنى از اوّل دعا، استغفار است؛ تا آخر دعا هم باز همین استغفار است. عمده‌ى مضمون دعاى کمیل، طلب مغفرت و آمرزش است. مناجاتى سوزناک و آتشین در طلب آمرزش از پروردگار است. این، امیر المؤمنین است. استغفار، این است.

 

175-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکّلهای دانشجویی 15/09/1375

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

من شما عزیزان را دعا میکنم. شما بدانید شبانه روزی نمیگذرد که من شما جوانان فعّالِ مسلمانِ مؤمنِ دانشگاه را، حدّاقل یک بار، دعا نکنم. من از خدای متعال، کمک و حمایت و هدایت شما ر امسألت میکنم. شما هم دعا کنید. ان‌شاءاللَّه رابطه‌ی خود را با خدا محکم کنید. به وظایف مهم بپردازید و ارتباط خود را با دفتر نمایندگی، روزبه‌روز محکمتر کنید. آن‌جا مرکز بسیار حسّاس و مهمّی است. البته روابط خود را با مدیران دانشگاهها هم تنظیم کنید. به هیچ وجه نگذارید که بین شما و مسؤولان دانشگاهها، معارضه و درگیری و ستیزه‌جویی به وجود آید. معیار و ملاک، مقررّات است. مقررّات را دقیقاً رعایت کنید - مقررّات، تبلور همین تفکّر انقلابی است و جهت گیری انقلابی در آن تبلور پیدا میکند - تا ان‌شاءاللَّه خداوند متعال کمک کند.

176-مربوط به :بیانات در دانشگاه امام حسین(ع) 17/08/1374

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

عزیزان من! انسان، بخصوص وقتى مانند شما دل به معرفت و کرده باشد، امکان رشد زیادى دارد. جوامع بشرى که متشکّل از این انسانها هستند، مى‌توانند آن‌چنان پیش بروند که دنیاى ظلمانى را پر از نور کنند. این، نورى است که خدا مى‌بخشد، اما به دست انسان. «الله ولى الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الى النّور.» این، نورى است که شما نشانه‌ى آن را مى‌بینید و حضور آن را احساس مى‌کنید. این، نور ایمان، نور اسلام، نور محبّت و نور دلسوزى براى انسان و انسانیّت است. نورِ دیدن و شناختن ظلم و زشت شمردنِ ظالم است. این‌ها چیزهایى است که امروز به برکت اسلام، در کشور و در نظام ما هست. شما باید هرچه بیشتر، از این‌ها استفاده کنید. شما باید از این فضا، براى بالندگى و سرافرازىِ هرچه بیشتر بهره ببرید.

شما جوان، مؤمن و انقلابى هستید. بحمد اللّه، تربیت‌شده‌ى قرآنید. محیط پیشرفت آماده است. چشم و دل شما روشن است. پس، باید پیش بروید. لذا، همان‌طور که برادر عزیزمان، سردار فرمانده دانشگاه، یادآورى کردند، من بر همان اصول و موازین گفته‌شده‌ى قبلى، یعنى علمى بودن، نظامى بودن، معنوى و عرفانى بودن، و دائم در حال پیشرفت بودن، تأکید مى‌ورزم.

من روىِ نکته‌ى نظامیگرىِ دانشگاه، تکیه مى‌کنم. دانشگاه در کشور زیاد است و روز به روز هم بیشتر مى‌شود؛ اما دانشگاه نظامى، دانشگاهى که به عنوان پشتیبانى علمى و سازماندهى و براى برآوردن همه‌ى نیازهاى سازمان عظیمى مثل «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى» باشد، باید وجود داشته باشد. به آسانى نمى‌توان از این گذشت و صرف نظر کرد.

 

177-مربوط به :بیانات در دانشگاه امام حسین(ع) 17/08/1374

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

سپاه پاسداران، این امتیاز بزرگ را دارد که مولود انقلاب است.

«لَمسجدٌ أسّس على التّقوى من اوّل یومٍ أحقُّ ان تقوم فیه فیه رجال یحبّون ان یتطهّروا.» چهره‌ها و دلهاى پاک و نورانى در این دانشگاه، سرآغازِ تولّد یک‌ سپاه در سازمان آینده‌ى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است. در دوران اوّلِ انقلاب، در دوران جنگ و قبل از آمادگیهاى لازم، فرصت این چیزها نبود. نه اینکه آن روز این چیزها بد بود؛ بلکه مجال و امکان نبود. اما امروز، مجال و امکان هست. لذا، این دانشگاه باید مظهر ایمان و تقوا و نظم، مظهر راستى و پاکى و صداقت، و مظهر روشن بینى و روشن‌فکرى باشد. این دانشگاه باید به بیرون الگو بدهد. جوانان این دانشگاه، وقتى به بیرون مى‌روند، باید الگوى یک جوانِ‌ مؤمن و انقلابى‌ باشند و حدّ اعلا و حدّ اکثر را به بقیه‌ى نسل جوان کشور، نشان دهند. این، چیزى است که ما از اینجا توقّع داریم. بحمد اللّه، امروز راه نیز همین راه است. باید آن را دنبال کنید و در این راه، تلاش نمایید. تکیه‌ى من روى نظامیگرى، مثل تکیه روى علم و تقوا و معنویّت، بر فلسفه‌اى مبتنى است. ما در انقلاب و در اسلام، ظاهرسازى و صورتِ بى‌معنا و بى‌روح اصلًا نداریم. هر صورتى، معنایى، و هر لفظى، مضمونى دارد. اگر چیزى را توقّع داریم، به‌خاطر این است که ریشه‌ى فلسفى آن را با اعتقاد تمام، در دل مى‌پرورانیم. در مورد دانشگاه امام حسین هم- که بحمد اللّه نام و خاستگاه و خصوصیّات دیگر، و امروز پرچمش، حسینى است- چنین است. حسینى باشید و حسینى بمانید. خودتان را در میدان حسینى پرورش و رشد دهید و بدانید که طریق سعادت دنیا و آخرت همین است و خداى متعال، به شما کمک خواهد کرد.

 

178-مربوط به :بیانات در دیدار طلّاب و دانشجویان 27/09/1373

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

واقعاً از لحاظ تبلیغاتی، روحانیّت و علم دین را در محیطهای دانشجویی و محیط علمىِ جدید، بمباران کردند! روحانیون را به عنوان یک عدّه انسانهای مزاحم، مضر، بیسواد و دنبال موقوفه و از این چیزهای عجیب و غریب معرفی کردند. چرا؟ برای این‌که جوان دانشجوی پاک و مؤمن و باصفا و بااخلاص، اصلاً رغبت نکند که سراغ یک روحانی برود. در محیطهای دانشگاهی هم سرگرمیهای گوناگونی درست کردند که اصلاً قید همه چیز را بزند. این نقشه‌ی آنها بود. نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در یک دوره‌ی نسبتاً طولانی، در دانشگاه ما اشخاصی تربیت شدند که کشور و ملّت ایران، از علم آنها هیچ استفاده‌ای نکردند.

 

179-مربوط به :بیانات در دیدار طلّاب و دانشجویان 27/09/1373

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

حتی در ادبیات، کاری کردند که ادیب ایرانی برای ادبیات فارسی هم چشمش را میدوخت که فلان خارجی چه گفته است! ای آقا؛ این‌که دیگر یک مسأله‌ی وارداتی نیست. اقّلاً در این قضیه به خودتان تکیه کنید. نمیکردند. امروز هم یک عدّه دلشان میخواهد همان‌طور عمل کنند. گاهی میگوییم: آقا! حقوق اسلامی ما غنی تر از حقوق غربی است. کدام حقوقدان غربی میتواند در زمینه‌هایی که شیخ انصاری - که این روزها بحث درباره‌ی او زیاد است - تألیفی در آن زمینه‌ها دارد و صاحب تحقیقاتی است، به غبار حرکت سریع این مرد و به گرد پای او برسد؟ ما دانشمندان بزرگی در زمینه‌ی حقوق اسلامی داریم. چطور باز هم باید در مسأله‌ی حقوق به حقوق غربی مراجعه کنیم، ببینیم آنها در زمینه‌ی مرافعات و حقوق مدنی و حقوق جزا چه تحقیقاتی کرده‌اند؛ برویم از آنها یاد بگیریم؟ حتّی امروز هم بعضی میخواهند این حقایق را نادیده بگیرند. این جزو آثار شوم همان قضایای آن روزهاست. این‌گونه درست کردند: دانشگاهی پشت به حوزه و حوزه‌ای پشت به دانشگاه. دانشگاهی جدا از ارزشهایی که حوزه برای آن کار میکند و حوزه‌ای بیخبر از تحقیقات علمیای که دانشگاه انجام میدهد. وحدت حوزه و دانشگاه یعنی روآوردنِ این دو به یکدیگر. یعنی دانشگاه، علم و دانش و تحصیلِ علم را در جهت ارزشهای اسلامی و اخلاقیای قرار دهد که در حوزه‌ها روی آن ارزشها با شیوه‌های صددرصد علمی و به طور کامل، کار و تحقیق و تدریس میشود. علم در جهت دین؛ علم در جهت اخلاق؛ علم برای انسان؛ علم وسیله‌ای برای بی نیازی از بیگانگان؛ علم برای تأمین استقلال ملّی ما؛ علم برای عزّت امّت اسلامی؛ علم برای این‌که دیگر امریکا یا اروپا نتوانند به وسیله‌ی ابزار علم، ملّتها را بیچاره و زیر پا لگد مال کنند؛ علم به عنوان یک سپر، یک مدافع و یک وسیله‌ی پرواز. اینها همه در صورتی خواهد شد که دانشگاه از حوزه بیاموزد و آن روشها و ارزشهایی که در حوزه هست - ارزشهای دینی و اخلاقی - در محیط دانشگاه نفوذ کند.

 

180-مربوط به :بیانات در دیدار دانش‌آموزان، دانشجویان، معلمان و پرستاران 13/08/1371

عنوان فیش : دانشگاه‏, جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

در محیط دانشگاه، جوانان انقلابی و مسلمان باید مانند یک دست، مانند یک تن، با یک فکر - فکر اسلام و انقلاب - حرکت کنند.

 

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(17)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۲۸ ب.ظ

 

161-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

متفکّران سیاسی آمریکایی صریحاً این را میگویند که بشریت چه بخواهد، چه نخواهد، سرنوشت دنیا امروز و فردا در دست ماست؛ حقّ ما هم هست! این را مینویسند و من خودم این را دیدم. خوب؛ بگویند. واقعیت غیر از این را نشان میدهد؛ چون ابزار پیشرفت، بیش از همه چیز، سلامت عزم و اراده‌ی انسانی و داشتن یک هدف جمعی است، تا همه به آن هدف توجّه کنند، آن را قلباً بپذیرند و با قدرت به سمت آن هدف حرکت کنند.

این کار از همه‌ی افراد جامعه متوقّع است، اما عمده‌ترین عامل این حرکت جمعی در هر جامعه، جوانان هستند. ببینید؛ نسل جوان این قدر اهمیت دارد. در کشور خودمان به برکت انقلاب، به برکت ایمان اسلامی و به برکت همین رابطه‌های قلبی میان دلهای پاک و نورانی با خدا و با هر چیزی که احساس میکنند رنگ خدایی دارد، نسل جوان ممتازی شکل گرفته است. رابطه، خیلی مهمّ است و این رابطه از قبل از انقلاب تا شروع انقلاب و از اوّلِ پیروزی تا امروز هست.

قبل از انقلاب، همه‌ی عوامل در جهت عکس این قضیه بود؛ یعنی جوانان به سمت فساد و بیتفاوتی سوق داده میشدند. اصلاً بنا و سیاست، این بود. این بنا را هم حکومت وابسته‌ی ایران نگذاشته بود؛ چون آنها اصلاً به این برنامه‌ریزیهای دقیق و بلند مدّت و انسانی توجّه نداشتند. بنا را دیگران گذاشته بودند! برای خارجیهایی که میخواهند یک مملکت را دربست در اختیار گیرند، این مهمّ است که نسل جوان آن مملکت چگونه باشد. اگر نسل جوان، بی تفاوت و بی اعتنا به مصالح کشور و سرنوشت کشور باشد، برای آنها خیلی بهتر است. آنها سوق میدادند؛ عوامل در جهت عکس تدین و عزم و خلوص و صفا و حرکتِ جوانان بود. اما یک عاملِ فوق‌العاده پیدا شد. آن عامل، فریادِ امام بود؛ فریادِ امام نه به عنوان یک شخص. حُسن بزرگ امام این بود که خود را به عنوان یک شخص، مطرح نکرد و برای خودش هم در مسائل مربوط به اسلام و مسلمین، عنوان شخصی قائل نشد. امام به عنوان یک انسان حل شده در اسلام و یک انسان دل داده به معارف الهی مطرح بود. او از بن دندان و از صمیم قلب، این معارف را پذیرفته بود و جزو جانش شده بود. او حاکمیت خدا را بر زندگی انسان قبول کرده بود؛ کمااین‌که در زندگی شخصی خودش حاکمیت خدا را حقیقتاً پذیرفته بود؛ عبد خدا و مطیع خدا بود.

 

162-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

امام این کار را کرد؛ لذا دلها جذب شد. بعضی تعجّب میکنند و در تحلیل این پدیده مانده‌اند که چطور شد در آن نظام فاسد و باطل که همه‌ی عوامل فرهنگی، جوانان را به سمت فساد سوق میداد، ناگهان جوانان جلو آمدند و این انقلاب عظیم، راه افتاد! علّت، این است. این تحلیل جامعه شناختی و روان شناختىِ کاملاً واضحی هم دارد. امام با مَرکبی وارد این میدان شد که هر که بر آن مَرکب، سوار باشد، میتواند همه‌ی خفتگان سالم را بیدار کند.

نسل جوانِ مؤمن شکل گرفت؛ بعد امتحان جنگ پیش آمد. امتحان جنگ مثل کوره‌ای که شمشیر را آبدیده میکند، جوانان را آبدیده کرد. این نسل، بخصوص آنهایی که به میدان رفتند و حتّی آنهایی هم که توفیق رفتن به جبهه را پیدا نکردند، آبدیده شدند. البته نه آنهایی که عمداً پشت کردند؛ آنها بعکس! آنهایی که از روی ترس و ضعف و عناد و تن‌پروری پشت کردند، آبدیده نشدند. معمولاً امتحان، دو طرف دارد؛ یک طرف را قبول و یک طرف را رفوزه میکند. آنها رفوزه شدند؛ اما کسانی که از روی اِعراض نبود، بلکه پیش نیامد، توفیق پیدا نکردند، یا توانایی آن را پیدا نکردند - اِشکال سنّی، یا اِشکال کاری داشتند - اما دلشان با جبهه بود، حتی آنها هم آبدیده شدند؛ یعنی در حقیقت، اکثریت ملت ایران. جنگ، حقیقتاً کوره‌ای بود که جوانان و بقیه‌ی مردم را آبدیده کرد. از همان وقت، برنامه‌های دشمن هم شروع شد.

 

163-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

از جمله حرفهایی که در دوران جنگ، بارها و بارها علیه نظام و انقلاب و امام گفته شد، این بود که ایران از امواج انسانی استفاده میکند. ما در جواب میگفتیم بله؛ ما از امواج انسانی استفاده میکنیم؛ منتها امواج انسانىِ آگاه و مؤمن. بله، ما از نیروی عشق و ایمان استفاده میکنیم. نگران بودند؛ لذا برنامه‌ریزی را شروع کردند، برای این‌که نسل جوان را از این حرکت عظیم بگیرند.

عزیزان من! این انقلاب، پدیده‌ی بسیار عظیمی است. مسأله‌ی این انقلاب، حتّی به تشکیل نظام جمهوری اسلامی، محدود نمیشود. این انقلاب، تاریخ را عوض کرده و یک راه جدید در مقابل بشر به‌وجود آورده است - چه برسد به ملتهای اسلامی - این انقلاب، حادثه‌ی بیسابقه‌ای است. من یک وقت تاریخ انقلابها را مقایسه‌ای کوتاه کردم - میان این انقلاب و انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ شوروی سابق و انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹؛ دویست و چند سال قبل - اینها با هم خیلی تفاوت دارد. اصلاً این انقلاب از نوع آن انقلابها نیست؛ پدیده‌ی عجیبی است. سیاستمدارانِ باهوش صهیونیستِ دنیا دیده‌ی پاردُم ساییده‌ی رِند، فهمیدند که این انقلاب، انقلاب عظیمی است و باید با آن مقابله کنند. آنها با این نیت، برنامه‌ریزی میکنند. آنها درواقع از این حرکت عظیم در سطح تاریخ واهمه دارند؛ لذا برنامه‌ریزیهای بلند مدّت میکنند، برای این‌که بتوانند ملت و در درجه‌ی اوّل جوانان را - که جوانان امروز، در واقع همه‌ی جمعیت فرداست - از این انقلاب، جدا کنند.

 

164-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

اهمیت کار شما و این «طرح ولایت» و این زحمات حقیقتاً ارجمندی که برای این‌گونه کارها کشیده میشود، در این‌جاست. شما با آگاهی، وارد عرصه‌ی حیات اجتماعی خودتان در دوران جوانی میشوید. این معرفتها، این آگاهیها - آشنایی با مبانی دین و مبانی فرهنگ محکم و استوار دینی - چیز خیلی عظیمی است؛ و به نظر من این طرح بایستی فراگیر شود. این‌گونه طرحها آن‌قدر مفید و خوب و سازنده است که هرچه درباره‌ی آن سرمایه‌گذاری شود، به نظر من زیاد نیست. دنیای روپا، دنیای مسلّط امروز - که عمدتاً همان دنیای غرب و مَن تَبَعش هستند - مهمترین خلأ را دارند و آن، خلاءِ یک فکر، یک اندیشه‌ی راهنما و به‌اصطلاحِ متداول، یک ایدئولوژی است که متّکی به یک فکر صحیح و یک تلقّی درست از عالَمِ وجود باشد. مهمترین خلاءِ آنها نداشتن این است؛ لذا مرتّب سعی میکنند ایدئولوژیهای دروغی، درست و تزریق کنند. یک علّت عمده‌ای که از این انقلاب میترسند، همین است که این انقلاب، یک تفکّرِ صحیحِ درستِ تعریف شده‌ی متّکی بر یک جهان‌بینی صحیح و یک تلقّىِ مستدل و متین از آفرینش عالم دارد. براساسِ این مجموعه، هرکسی میداند کجای دنیا و کجای راه قرار دارد و به سمتِ کدام هدف حرکت میکند. زندگی، هدفدار و مبارزه نیز هدفدار میشود. در مبنا و تفکّر اسلامی، هدفِ حیات انسان، رسیدن به درجات کمال است؛ کمال معنوی که حتماً آراستگی مادّی را با خودش دارد؛ یعنی به تعبیر رایج، آخرتی که از دنیا عبور میکند. ایجاد یک جامعه‌ی عادلانه، یک جامعه‌ی صالح، یک کشور پیشرو و معنوی، درعین‌حال دارای قدرتهای والای مادّی، با جهتگیری معنوی، با اخلاق انسانی و با احساس حقیقی انسانیت.

 

ببینید چه هدف والا و زیبایی است! غربیها این را ندارند. همه‌ی این تمدّنی که آنها روی هم سوار کرده‌اند و این مسابقه‌ای که وجود دارد، براساس فردپرستی و سودپرستی شخصی استوار است؛ لذا در این مسابقه، در یک جا پیشرفتهایی به‌دست می‌آورند، اما در چند جای دیگر، دچار اختلال میشوند. این اختلالهای اخلاقی، این خلأهای فکری، این اختلالات عصبی جوانان و این آشفتگی و بیهدفی جوانان ناشی از آن سودپرستی و خودپرستی و شخص‌پرستی است. در نظام اسلامی، این‌گونه نیست. تفکّر فلسفی اسلام و فهم درست از مبانی اسلامی، کاری میکند که انسان در هر لحظه‌ای از لحظات، احساس میکند در کجای راه و به سمت کدام هدف حرکت میکند؛ قدرت تحلیل برای حوادث مییابد و وظیفه‌ی خودش را در هر شرایطی تشخیص میدهد. امروز باید جوان ما این‌گونه باشد. البته دشمن، خوشش نمی‌آید. دشمن هرجا چنین چیزهایی را مشاهده کند، هر طور بتواند با آن مبارزه میکند.

 

165-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

امام این کار را کرد؛ لذا دلها جذب شد. بعضی تعجّب میکنند و در تحلیل این پدیده مانده‌اند که چطور شد در آن نظام فاسد و باطل که همه‌ی عوامل فرهنگی، جوانان را به سمت فساد سوق میداد، ناگهان جوانان جلو آمدند و این انقلاب عظیم، راه افتاد! علّت، این است. این تحلیل جامعه شناختی و روان شناختىِ کاملاً واضحی هم دارد. امام با مَرکبی وارد این میدان شد که هر که بر آن مَرکب، سوار باشد، میتواند همه‌ی خفتگان سالم را بیدار کند.

نسل جوانِ مؤمن شکل گرفت؛ بعد امتحان جنگ پیش آمد. امتحان جنگ مثل کوره‌ای که شمشیر را آبدیده میکند، جوانان را آبدیده کرد. این نسل، بخصوص آنهایی که به میدان رفتند و حتّی آنهایی هم که توفیق رفتن به جبهه را پیدا نکردند، آبدیده شدند. البته نه آنهایی که عمداً پشت کردند؛ آنها بعکس! آنهایی که از روی ترس و ضعف و عناد و تن‌پروری پشت کردند، آبدیده نشدند. معمولاً امتحان، دو طرف دارد؛ یک طرف را قبول و یک طرف را رفوزه میکند. آنها رفوزه شدند؛ اما کسانی که از روی اِعراض نبود، بلکه پیش نیامد، توفیق پیدا نکردند، یا توانایی آن را پیدا نکردند - اِشکال سنّی، یا اِشکال کاری داشتند - اما دلشان با جبهه بود، حتی آنها هم آبدیده شدند؛ یعنی در حقیقت، اکثریت ملت ایران. جنگ، حقیقتاً کوره‌ای بود که جوانان و بقیه‌ی مردم را آبدیده کرد. از همان وقت، برنامه‌های دشمن هم شروع شد.

 

166-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 25/09/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

بزرگترین هنر این انقلاب که امام آن را فتح‌الفتوح انقلاب دانستند، این بود که توانست جوانانی را تربیت کند که در دنیای مادّىِ آلوده و از لحاظ اخلاقی، لجنزار، انسانهایی با دلهای پاک و نورانی و با تصمیمهای راسخ باشند و هوشمندانه و خردمندانه، راه بزرگان بشریت و راه سعادت بشر را انتخاب کنند. هنوز زود است؛ هنوز آن قدری زمان نگذشته است که انسان بتواند چهره‌های منوّر جوانان این کشور را آن چنان که هست - با همان درخشندگی - ببیند؛ اگر چه از دور میبینند! از دور با فاصله‌های مکانی، تلألؤی جوانان ما دلهایی را در دنیای اسلام منقلب کرد. در کشورهایی که اسمشان اسلامی بود، اما از گرایش و میل و عزّت اسلامی، هیچ خبری در آنها نبود، دختران و پسران بدون این‌که ایران و ایرانی و امام ایران و جوانان ایرانی را دیده باشند، با امواج نورانیای که جوانان ایرانی فرستادند، منقلب شدند.

 

167-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 25/09/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

در سالهای اواسطِ دهه‌ی شصت در سفر به یکی از کشورهای عربی که به‌شدّت تحت تأثیر فرهنگ منحطّ غرب قرار داشت، من در خیابانها به چشم خود دیدم که سبک لباس پوشیدن دختران و پسران، سبک جوانهای حزب‌اللّهی ماست؛ در حالی که آنها به ایران نیامده بودند و از تلویزیونها و از بعضی خبرها توانسته بودند جوان ایرانی را از دور ببینند و تحت تأثیر عظمت او قرار گیرند. جوان ایرانی توانست در زیر سایه‌ی انقلاب، چیزهایی را که جزو زیباییهای حقیقی او بود، برای خود حفظ و آنها را مضاعف کند؛ مثل هوشمندی، زرنگی، فعّالیت، جلادت، شجاعت و اقدام. اینها مال جوان ایرانی است. همین‌طور چیزهایی را که در طول یک قرن یا بیشتر، با وسایل فکری، با وسایل گوناگون اقتصادی و سیاسی و استعماری کار کرده بودند که به او تزریق کنند تا آن زیباییها تحت‌الشّعاع قرار گیرد - مثل مدها و عادتهای غلط، اعتیادهای مرگبار و معاشرتهای به‌شدّت مضر - توانست رها سازد و از خودش دور کند.

روزگاری یک جوان در دنیای اسلام، در حالی که نمازش در حال قضا شدن بود، خجالت میکشید در ملأ عام بایستد نماز بخواند! جوان ایرانی کاری کرد که در شلوغترین فرودگاههای دنیا و در مراکز فساد و بیبندوباری و بیاعتنایی به مذهب، گاهی سه نفر، پنج نفر جوان حزب‌الّلهی - به هر جهتی که آن‌جا بودند - اوّل وقت اذان میگفتند! نمیگفتند آخرِ وقت که به تهران برسیم، نماز میخوانیم؛ همان جا اوّل وقت در فرودگاه، به نماز میایستادند و تکریم و تعظیم دلها و احترام حقیقی را از همه سو به طرف خودشان جلب میکردند. من بعضی اینها را به چشم خودم دیدم؛ بعضیها را هم از گزارشهایی نقل میکنم که مثل این است که به چشم خودم دیده باشم! جوان مسلمان، شخصیت پیدا کرد.

168-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 25/09/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

دوره‌ی اوّلِ شهدای دفاع مقدس - تا سالهای شصت و یک و شصت و دو - که خیلی جوانان دانشجو و کارگر و کاسب و طلبه به میدانهای دفاع مقدّس میرفتند و به شهادت میرسیدند، چهره‌های نورانیشان در این عکسها دیده میشد. من یک وقت بر سرِ بحثی در قضیه‌ی انقلاب فرهنگی و مسائل دانشگاهها، به دوستان آن روزِ ستاد انقلاب فرهنگی گفتم: به داخل خانه‌های همین چهره‌های منوّر شهدای حزب‌اللَّه بروید و بگویید آلبوم عکسهای چهار، پنج سال پیشِ آنها را بیاورند و به شما نشان دهند! بنده خودم این کار را نسبت به بعضیها کرده بودم؛ دارای چهره‌های عجیب و غریب، موها و آرایشهای گوناگون! گفتم: این جوانی که امروز اسوه‌ی دین و تقوا و معنویت است، همانی است که عکسش را در آن آلبوم میبینید! چهار، پنج سال پیش، آرایشش، نگاه کردن و مدگراییاش، مثل یک مقلّد محض نسبت به فرهنگ منحط و فاسد غربی بود و مثل یک موجود پوک، هیچ چیز از درخششهای انسانی را که آدم دوست میدارد در یک جوان ببیند، در او نبود!

گفتم: اینها همانها هستند که انقلاب مثل کیمیا، مثل اکسیر و ماده‌ای که با زحمت به دست می‌آید - اما به دست می‌آید - مس وجودشان را تبدیل به طلا کرد. این انقلاب، آن اکسیر بود؛ مسها را طلا و فلزها و ظرفیتها را عوض نمود. جوانِ انقلاب، این‌گونه بود.

درست مثل همان کاری که پیامبر در صدر اسلام کرد. وقتی «مصعب‌بن‌عمیر» در جنگ اُحد شهید شد، پیامبر بالای سر او آمد و گریه کرد - طبق آنچه که در روایت و تاریخ هست - و به اصحابش گفت: این جوان در مکه - البته قبل از مسلمان شدنش - بهترین و زیباترین و فاخرترین لباسها را میپوشید و با زیباترین آرایشها میخرامید (به تعبیر من) و همه‌ی مرد و زن مکه به او نگاه میکردند. جوانی طبق ارزشهای جاهلی و غرق در همان ارزشها که همه‌ی همّتش در آن روز این بود که لباس زیباتر و فاخرتری بپوشد و چهره‌ی جذّابتری داشته باشد. اسلام، این جوان را منقلب و تبدیل به یک قهرمان و یک آدم معنادار کرد. مدتها قبل از آن هم که پیامبر از مکه به مدینه هجرت کند، برای این‌که یثربیهای آن روز، قرآن یاد بگیرند، این جوان را فرستاد. پیرمرد هم دور و برِ خود داشت، ولی این جوان را فرستاد و او معلّم قرآن اهل یثرب شد! در جنگ اُحد هم به شهادت رسید. روی خاکهای داغ بیابان افتاده بود؛ پیامبر ایستاد، به جسد مطهّر او نگریست و بنا کرد گریه کردن!

 

169-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 25/09/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

این انقلاب است؛ انقلابِ ارزشها یعنی این؛ یعنی آن چیزهایی را که برای یک جوان، مهمّ است تغییر میدهد. برای یک جوان، مهم این بود که فلان عطر را بزند، فلان نوع کفش را بپوشد، موهایش را فلان طور آرایش کند و در فلان خیابان، یک ساعت، دو ساعت راه برود! نه به فکر پیشرفت و آبادانی کشور، نه به فکر پرکردن شکم فقرا، نه به فکر اندکی سر و صورت دادن به اوضاع کشور، نه به فکر اندکی آباد کردن و نورانی کردن دل خود! غرق در همین مسائل مادّی که نقطه‌ی اوجش - فرضاً - یک شهوت‌رانی در امور جنسی، یا در امور خوراکی بود!

عزیزان من! جوانی این‌گونه میگذشت و انقلاب آن را تبدیل کرد. مثل این‌که گوهر گرانقیمتی به دست یک مشت بچه‌ی نادان بیفتد؛ در کوچه‌ها و خیابانها با آن تیله‌بازی کنند، بعد کسی بیاید و آن را تمیز و قیمتگذاری کند و در جای مناسب خودش مصرف نماید. این جوانی همان گوهر گرانبهایی بود که در فرهنگ و رژیم گذشته، بر اثر تبعیت کورکورانه از فرهنگ غربی، بیارزش شده بود. مصلحت سیاستمداران آن روز این نبود که جوانان فکر کنند، چیزی بفهمند و در راه حقیقی، در راه اصالتها، در راه خدا، در راه معنویت و در راه خودسازی حرکتی کنند و برایشان مایه‌ی دردسر بود. لذا استقبال میکردند که جوانان به فساد گرایش پیدا کنند.

انقلاب آمد و آن گوهر را به جوانان شناساند. جنگ تحمیلی هم میدانی برای بروز این گوهر تابناک در وجود جوانان شد و الحمدللَّه بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرده است. من به شما میگویم بدانید که دشمن، همین نقطه را هدف قرار داده است! اگر نورانی کردن جوانان و متوجّه کردن آنها به اهمیت مصرف کردن جوانی در راه ارزشهای والا، نقطه‌ی فتح‌الفتوح انقلاب است، فتح‌الفتوح استکبار و ضدّ حمله‌ی استکبار هم این است که همین نقطه را از جوانان بگیرد؛ باز جوانان را سرگرم فساد، آلودگی، بدفهمی و بحثهای پوچ و بیهوده‌ی شبه فلسفی کند که هیچ حقیقتی پشت سرش نیست و فقط برای گفتگو کردن و سر و کلّه زدن و ساعتی وقت گذراندن - بدون این‌که هیچ فایده‌ای در آن باشد - و غافل کردن آنها از حقیقت، از راه زندگی، از آرمانهای انقلاب و از انتظاری که این ملت و انقلاب از جوانان دارد، به کار میرود! اگر العیاذباللَّه، استکبار بتواند - که نخواهد توانست - مطمئناً نمیگذارد دلهای پاک و فکرهای مصمّم و اراده‌های نیرومندی که بحمداللَّه در کشور ما هم فراوان است، به دشمن فائق آیند. بعضی را دچار آلودگی اخلاقی، بعضی را دچار آلودگی ذهنی، بعضی را دچار دغدغه، دچار افسردگی و دچار نومیدی میکند. هر کسی را به یک نحوی مشغول میکند و سعی دارد این نسل جوان شادابی را که انقلاب به میدان آورد، از میدان پراکنده کند. شما جوانان دانشجو و مؤمن؛ شما جوانان بسیج دانشجویی، به این نکته توجّه کنید.

 

170-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 25/09/1377

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

من در آن پیام هم گفتم - بارها گفته‌ام - بسیج دانشجویی یعنی آن حرکت مؤمنانه‌ی انقلابی نسل جوان دانشجو. این معنای بسیج دانشجویی است. اگر نسل جوان دانشجو بخواهد یک حرکت مؤمنانه‌ی انقلابی انجام دهد، معنایش بسیج شدن این قشر در راه خداست. البته امروز جنگ نداریم؛ لذا این بسیج، ماهیت و هویت نظامی پیدا نمیکند.

برای تداوم راه انقلاب، برای عمق بخشیدن به فکر انقلاب و به این اندیشه‌ی بلند و بزرگ، بسیج شوید. فلسفه‌ی انقلاب، یک بنای فکرىِ شامخ است؛ بنایی فکری و دارای آن‌قدر استحکام که توانست یک نظام را که بزرگترین قدرتهای دنیا پشتیبانش بودند، منهدم و زیر و رو کند، یک نظام نو به وجود آورد و تمام کسانی را که در دنیای امروز، چیزی شبیه آن نظام منهدم شده دارند، به خود بلرزاند! آری؛ به خود لرزیدند. این است که هنوز هم که هنوز است، تا حرف میزنند، میگویند جلوِ این صدور انقلاب را بگیرید؛ ما از این صدور انقلاب، خیلی میترسیم! این یعنی چه؟ یعنی این‌که فلسفه‌ی مستحکمِ قوىِ خوش بنیه‌ی اسلامی و الهی و قرآنی، همه‌ی کسانی را که وجه مشترک زیادی با آن نظام دارند - که این فلسفه، آن را منهدم کرده است - به خود میلرزاند! یک چنین چیزی است. این را به روشنی دریابید؛ اعتقاد و ایمان به آن را در دلهای خودتان و در دلهای دیگران، عمیق کنید و بدانید آینده‌ی این کشور و آینده‌ی این قرن، متعلّق به اسلام و قرآن است. دشمنان خیال نکنند که خواهند توانست سر و تهِ این انقلاب را که چند سالی است اسباب زحمتشان شده است، به‌گونه‌ای جمع کنند؛ نخیر، این‌گونه نیست. این یک بنای مبارک و شجره‌ی طیبه‌ای است که «اصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی اکلها کل حین باذن ربّها».

من شما جوانان عزیز - چه پسران و چه دختران - را دوست دارم. شما دانشجویان روی این مسائل فکر کنید. بحمداللَّه امکان هم برای شما فراهم است.

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(16)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۲۴ ب.ظ

 

151-مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 09/12/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌امروز ایران بلاشک از دورانى که ابن سینا و فارابى و خوارزمى و رازى و شیخ طوسى و سایر دانشمندان را پروراند، براى پرورش چنین شخصیتهاى بزرگى به مراتب آماده‌تر است. چرا نمى‌خواهند بگذارند؟ اگر آن‌ها نمى‌خواهند بگذارند، چرا من و شما تسلیم شویم؟ چرا من و شما طبق میل آن‌ها عمل کنیم؟ چرا باید جوان‌ یا سیاستمدار یا فرهنگىِ ایرانى درست همان کارى را بکند که طرّاحان سیاسى امریکا و صهیونیستها و دیگران براى تسلّط مجدّد خودشان بر ایران به آن احتیاج دارند؟! این ننگ است! هیچ‌کس هم نفهمد، در دل خودمان ننگ است. باید محصول دانشگاههاى ما، انقلابىِ‌ مثبت، انقلابىِ فعّال، انقلابىِ مسئول، انقلابىِ متعهّد و امیدوار باشد؛ که من امیدوارم چنین هم باشد. من به محیط دانشگاهها که نگاه مى‌کنم از جمله محیط این دانشگاه عزیز همین را مشاهده مى‌کنم.

 

152-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 17/09/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

جوانهای مسلمان و مبارز در محیط دانشگاه، دنبال این بودند که سنگر مستحکمی بیابند تا بتوانند با این تفکّرات مقابله کنند. من یک مسجدِ جداگانه را برای تفسیر قرآن مخصوص دانشجویان تعیین کردم و گفتم روزهای جمعه فقط برای دانشجویان قرآن تفسیر میکنم. همه‌ی کسانی که مجامع جوان را دیده بودند، این استقبال باعث تعجّبشان شده بود. مسجدی را که تعیین کرده بودیم، از جوانان پُر شد و چون ظرفیت آن جوابگو نبود، جای دیگر رفتیم. البته به یک سال هم نکشید که از طرف ساواک آمدند و جلسه را تعطیل کردند؛ بهانه‌ای هم آوردند که این‌جا شما فلان تبلیغ را میکنید! من آیات سوره‌ی بقره را تفسیر میکردم - آیات اول سوره‌ی بقره درباره‌ی بنیاسرائیل است - اینها گفتند مراد شما از بنی اسرائیل، همین دولت اسرائیل است و این هم جرم است! لذا جلوِ سخنرانی و تفسیر مرا گرفتند.

 

153-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان 17/09/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

دشمنان اسلام و دشمنان ایران و دشمنان سربلندی این کشور همیشه میخواستند مانع شوند از این‌که نسل جوان این کشور در میدان تحرّک علمی، همراه با تعهّد ایمانی حرکت کند و به جایی برسد و کشور خودش را به جایی برساند. اینها همیشه در مقابل نسل جوان، لجنزار ایجاد میکردند و لغزشگاه به‌وجود میآوردند. البته پشتوانه‌ی غرایز هم وجود دارد. گاهی پیرها هم در مقابل بعضی از وسوسه‌ها دچار لغزش میشوند؛ جوان که جای خود دارد. همیشه هم از این چیزها بوده است. لذا قبل از انقلاب، بعد از انقلاب، در اوایل انقلاب، همه‌ی گروههایی که با اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مخالف بودند، بر روی دانشگاه متمرکز شدند؛ بلکه بتوانند محیط دانشگاه را تصرف کنند؛ بلکه بتوانند جوانها را به سمتی بکشانند؛ بلکه بتوانند انقلاب اسلامی و نظام اسلامی و این حرکت عظیمِ پُرجاذبه‌ی اسلامی را از طرفدارانِ جوانِ فرزانه‌ی اهل فکرِ دارای آینده‌ی علمی محروم کنند. از این‌رو در دانشگاه کارهای زیادی کردند؛ البته اکثر شما یقیناً آن را به یاد ندارید؛ اما برای من مثل همین دیروز است که آن را میدیدم. آن زمان هم دانشجویان مؤمن، دانشجویان خوب، دانشجویان اصیل و قشر فعّال دانشجو، در مقابل آن فریب‌خورده‌ها، مهمترین نقش را بر عهده گرفتند. در همین خیابان غربی دانشگاه تهران، قدم به قدم تابلو زده بودند و گروهکهای گوناگون - تعبیر گروهک هم آن وقت پیدا شد - با نامهای مختلف هر کدام ستادی داشتند! در داخل دانشگاه هم اتاقهای مشخّصی را از دانشکده‌های گوناگون به خودشان اختصاص داده بودند و آن‌جا را اوّل مرکز مباحثات سیاسی و کارهای حزبی خودشان قرار داده بودند، بعد هم به اسلحه‌خانه تبدیل کرده بودند! بنده در یکی از روزهای هفته به مسجد دانشگاه تهران میرفتم و ظهرها نماز میخواندم؛ بعد از نماز هم سخنرانی مختصری میکردم و پاسخ سؤالات دانشجویان را میدادم. این برنامه‌ی هر هفته‌ی من بود. یک روز نزدیک ظهر بود که به طرف دانشگاه حرکت کردم. به دانشگاه که رسیدم، دیدم خلوتِ خلوت است. چند نفر از بچه‌های مؤمن که آن‌جا بودند، آمدند به محافظان من گفتند نگذارید فلانی به دانشگاه بیاید؛ خطر ناک است! من گفتم نه، ما قرار داریم. روز یکشنبه است و من باید بروم و برنامه‌ی مسجد دانشگاه را تعطیل نمیکنم. بالاخره از نقطه‌ای به مسجد دانشگاه آمدیم و دیدیم تعداد بسیار معدودی از بچه‌ها آن‌جا مانده‌اند. بالاخره آمدند و ما را قانع کردند که در دانشگاه نمانیم. من از دانشگاه بیرون آمدم، آنها هم بیرون آمدند؛ بعد هم خود همین جوانهای دانشجو و مردم، اینها را از دانشگاه اخراج کردند. در آن زمان دولت اعلام کرد و امام پشتیبانی کردند و مردم به دانشگاه ریختند و سطح دانشگاه را چنان مملو از جمعیت کردند که این گروهها مثل نمکی که در آب حل شود، حل شدند. دانشگاه از دست گروهکها بیرون آمد؛ پیشروش هم خود دانشجویان بودند. محیط دانشجویی این است؛ محیط صفا، محیط صداقت، محیط صمیمیت، محیط پاسخگویی به احساسات درست. لذاست که تقوا و پرهیزگاری هم حقیقتاً برای مجموعه‌ی جوان - که شما باشید - کاملاً میسّر است.

 

154-مربوط به :بیانات در اجتماع بزرگ مردم اراک 24/08/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

من توصیه مى‌کنم برادران مسلمان، برادران انقلابى‌، برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب، هرچه مى‌توانند فاصله‌ى بین خودشان را کم کنند؛ باهم دوست و رفیق باشند؛ باهم همکار باشند؛ علیه یکدیگر جوسازى و فعالیت نکنند؛ اما فاصله را با دشمن‌ها زیاد کنند. این‌ها توصیه‌هایى است که على‌رغم دشمنان این ملت، در دل جوانان جا گرفته است. هرجا ما این توصیه‌ها را کردیم، احساس کردیم و دیدیم و تجربه کردیم که این نسل جوان‌ مؤمن، با دلهاى‌ روشن و پاک و صافشان و با روحهاى صمیمى‌شان، آن لُبّ مطلب را فهمیدند و به کار گرفتند و فوایدش براى کشور آشکار شد. اینجا نیز همین‌طور خواهد بود.توصیه‌ى من این است: در راه خدا، براى خدا و با وحدت کامل، تلاش خودتان را هم مسئولان، هم مردم دنبال کنید و به شما مى‌گویم که پروردگار متعال با شماست و آینده متعلّق به شماست و شما جوانها روزى را خواهید دید که ایران اسلامىِ شما به فضل پروردگار براى کشورها و ملتها و دولتها یک الگوى تقلیدکردنى خواهد بود.

 

155-مربوط به :بیانات در مراسم فارغ‌التحصیلی جمعی از پرسنل نیروی انتظامی 18/08/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

امنیت، یک مقوله‌ى اساسى است. امنیت اجتماعى، امنیت فردى، امنیت در همه‌ى محیطهاى زندگى، امنیت فکرى و معنوى و روانى، همه‌ى این‌ها جزو انتظارات مردم است. بخش مهمى از این وظیفه بر دوش نیروى انتظامى است. جوانهاى‌ بااستعداد، جوانهاى مؤمن‌، بحمد اللّه در این نیرو خود را آماده مى‌کنند که به این وظایف بزرگ برسند.

براى همه‌ى شما عزیزان دعا مى‌کنم و امیدوارم بتوانید خود را آن‌چنان که شایسته‌ى این ملت بزرگ است، آماده کنید؛ وظایف خود را آن‌چنان که شایسته‌ى شماست و متناسب با انتظارات از شماست، به بهترین وجهى به انجام برسانید؛ اتّکاء به خود، پرداختن به روشهاى علمى در همه‌ى بخشهاى مختلف، ظهور در چهره‌ى یک نیروى امین، عزیز، سربلند و محبوب.

 

156-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» - 10/06/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

آنچه که من را به این اجتماع، به این برنامه، به این اردو و به این مجموعه‌ی علمی و آموزشی و فرهنگی دلبسته و معتقد میکند، این است که در این‌جا آمیزه‌ای از علم و ایمان و از تفکّر و عاطفه، مشاهده میشود. اشتباه میکنند کسانی که خیال میکنند میتوان عواطف برخاسته از شور ایمان را از نسل جوان مؤمن این کشور جدا کرد؛ و اشتباه میکنند کسانی که این عواطف را دست کم میگیرند.

 

157-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» - 10/06/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

آن چیزی که من میخواهم به شما عرض کنم، این است: شما بدانید، این فکر، این خط، این راه و این حادثه‌ی عظیمی که امروز در این‌جا اتّفاق افتاده، چیزی نیست که دشمنها بتوانند با این‌گونه تدابیر آن را از حرکت و پیشرفت به جلو باز دارند. خودشان هم معترف هستند. گاهی یکبار به یک مناسبتی اندک امیدی پیدا میکنند و خیزی برمیدارند؛ اما باز دوباره میبینند فایده‌ای نکرد. خودشان هم میگویند، الان هم دارند میگویند. از این محافل، خبرهای فراوانی پیش ما می‌آید. در محافل گوناگون، بعضی از گویندگانشان، بعضی از صاحب‌نظرانشان، اظهار یأس میکنند و میگویند: نشد، نمیشود. واقعاً هم نخواهد شد و نمیشود. این حرکت عظیم را نمیتوانند متوقّف کنند. منتها آنچه که من میخواهم در تکمیل این «نمیشود» به شما بگویم، این است که: چرا نمیشود؟ چون اندیشه درست است؛ مخاطبان مخلص و سالم و مؤمنی هم دارد و کمربستگانِ با علاقه و با اخلاص و پُرشوری هم در سرتاسر کشور دارد و شما جزو آنها هستید. این یک وظیفه‌ی سنگین برای جوانان مؤمن است.

 

 

 

 

 

158-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان بسیجی «طرح ولایت» - 10/06/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

عزیزان من! امروز توجّه دشمن از همه جا بیشتر به دانشگاههاست. دلایلی هم دارد. البته در فهم جوانهای ما و شناخت آنها و ارزیابی و تقویم آنها، من هم با شما هم‌عقیده‌ام که دشمن دچار اشتباه است. همان نود درصدی که در بیانات جناب آقای مصباح بود، این مورد تأیید من است. من تقریباً همه‌ی عمر طلبگی و تبلیغیام را در محیطهای جوان و با جوانها و با دانشجوها گذراندم؛ طبیعت مسائل جوانان را تا حدودی میدانم؛ بنده هم تصدیق میکنم. البته تعدادی از افراد هستند که یا دچار شبهات فکرىِ پیچیده‌اند و نمیتوانند خودشان را خلاص کنند، یا دارای بعضی انگیزه‌های خانوادگی اند، یا دچار بعضی از سرخوردگیهای اجتماعیاند. تعدادی از این قبیل در کنار اندکی تطمیع شده‌ها و دنیاطلبهایی که آنها هم حساب خودشان را دارند، هستند. اما نسل جوان ما نسل مؤمنی است. در میان این نسل مؤمن، جمعیت قابل توجّهی مؤمنین فعّال و پُرشورند؛ یعنی کسانی هستند که به صرف مؤمن بودنِ خودشان اکتفا نمیکنند؛ میخواهند محیط را هم محیط ایمانی کنند؛ میخواهند حتماً عمل صالح را در کنار ایمان بگذارند. مجموعه‌ی عظیمی از جوانها گونه‌اند و شما هم از این قبیلید.

 

159-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان اردبیل‌ - 05/05/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

عزیزان من! امروز کشور به نشاط شما، به نیروی شما، به ابتکار شما، به ایمان شما و به صفای شما به‌شدّت نیازمند است. امروز جوانها باید خردمندی خودشان را، معرفت و دانش خودشان را، ایمان خودشان را، همبستگی و یکپارچگی خودشان را هرچه ممکن است، تقویت کنند؛ درست همان مناطقی که دشمن میخواهد تقویت نشود. دشمن میخواهد دانش ما پیشرفت نکند؛ دانشگاههای ما به‌جای درس خواندن، به کارهای دیگر بپردازند؛ ایمان نسل جوان تقویت نشود و جوان مؤمن تبدیل شود به جوان هوسران. دشمن میخواهد وحدت بین نیروهای ما نباشد و برادران تبدیل شوند به دشمنان. دشمن میخواهد ما صفا و نورانیّت و معنویّت نداشته باشیم و جوان ما به یک عنصر مادّی و بی‌عاطفه تبدیل شود؛ این چیزی است که دشمن میخواهد. امروز همه وظیفه دارند در مقابل این حرکت کنند.

 

160-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان و دانش‌آموزان بسیجی «طرح ولایت» - 13/06/1378

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

اجتماعِ شما فرزندان عزیز؛ جوانان، پسران و دختران مؤمن و انقلابی و با بصیرت در این ساعت و در این‌جا، برای من فوز بزرگی است. برای هر اجتماعی این مهمّ است که جوانان آن اجتماع و آن کشور، چگونه فکر کنند، چگونه عمل و چگونه احساس کنند. نسل جوان برای هر کشوری در اصل تعیین کننده است. حتّی اگر کشورهایی در اوج پیشرفت مادّی و علمی و صنعتی و اقتصادی و ثروتهای گوناگون باشند، اگر نتوانند نسل جوان خودشان را درست اداره کنند و نسل جوان از دست آنها برود، مطمئنّاً باید در انتظار آینده‌ی سختی باشند.

 

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(15)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۲۰ ب.ظ

 

141-مربوط به :بیانات در دیدار اساتید و اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها 13/07/1385

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌شکى نیست که ما در آغاز کاریم؛ من اول هم گفتم، قدمهاى اولیم. باید این قدمها را پى‌درپى برداریم، باید پیش برویم و باید باور کنیم که «مى‌توانیم». من حرفم این است. شما با این باور و با این نگاهِ همراه با اذعان و قبول قابلیتِ این جوانهاى‌ مؤمن‌ ما و پیشرفتى که کرده‌اند، کمبودها را یکى‌یکى بشمرید؛ هیچ اشکالى ندارد. این ما را تشویق خواهد کرد به این که این کمبودها را کم کنیم و روز به روز پیش برویم. جوانى هم که از شما این را مى‌شنود، همچنین تشویق خواهد شد به اینکه پیش برود و شوق و امید پیشرفت در دل او بیشتر خواهد شد؛ برخلاف اینکه ما نگاهمان، نگاه منفى باشد، نگاه مأیوس‌کننده باشد، که این را من قبول ندارم.

 

142-مربوط به :بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام)‌‌ - 29/10/1384

عنوان فیش : بسیج مستضعفین, جوان مؤمن انقلابی, نظم

متن فیش :

بسیج مظهر ارزش‌های فعال و زنده‌ی یک جوان مؤمن است؛ یکی‌اش هم انضباط است .

 

143-مربوط به :بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه امام صادق (علیه‌السّلام)‌‌ - 29/10/1384

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌امروز خوشبختانه ما دانشمندان‌ جوانِ مؤمن‌ و تحصیل‌کرده‌هاى باایمان داریم که مى‌توانند یک حرکت علمىِ فراگیر و به معناى واقعى کلمه، در عرصه‌ى علوم انسانى به وجود آورند؛ از این‌ها باید استفاده بشود. مواظب باشید دچار آن بت‌پرستى نشوید؛ آن کسى که در فلسفه، اقتصاد، علوم ارتباطات و سیاست، همان حرفى که از دهن یک متفکر غربى درآمده، آن را حجت مى‌داند؛ حالا گاهى اوقات آن حرف هم در خود غرب نسخ شده! از این نمونه‌ها ما زیاد هم داریم. یک مطلبى را چهل، پنجاه سال پیش، یک فیلسوف اجتماعى یا سیاسى در غرب گفته و بعد آمدند ده‌تا نقد بر آن نوشته‌اند؛ این آقا تازه به حرف آن پنجاه سال قبل دست یافته و به عنوان حرف نو، به داخل کشور مى‌آورد و با بَه‌بَه و چَه‌چَه آن را به خوردِ دانشجو و شاگرد و محیط خودش مى‌دهد؛ از این قبیل هم داریم. چقدر براساس همین نظرات اقتصادى غربى، بانک جهانى و مجامع پولى و مالى جهانى به ملت‌ها و دولت‌ها برنامه‌ها دادند و چقدر از طرف خود غربى‌ها علیه آن‌ها موارد نقض نوشته شده! بازهم کسانى را داریم که همان توصیه‌ها را مى‌آیند عیناً تکرار مى‌کنند و عیناً همان نسخه‌ها را مى‌نویسند. این غلط است. تحقیق علمى به معناى فقط فراگیرى و تقلید نیست؛ تحقیق، ضد تقلید است. این کار، کار شماست.

 

144-مربوط به :‌‌بیانات‌ در دیدار اقشار مختلف مردم به ‌مناسبت نیمه‌‌ی شعبان 29/06/1384

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌این جوان‌هاى‌ مؤمن‌ ما که در میدان‌هاى مختلف- چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان کار و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ آن روزى که جهاد مورد احتیاج بود- این‌جور از خودشان اخلاص و شادابى نشان مى‌دهند، امام زمان (سلام‌الله‌علیه) را خرسند و خوشحال مى‌کنند. اینکه مردم در کشور اسلامى- حالا در کشور مسلمانِ ما- تلاششان این است که بر اداره‌ى کشور، بر پیشرفت امور کشور نظارت داشته باشند، تصمیم بگیرند، اقدام کنند، وارد میدان بشوند؛ و میدان را رها نمى‌کنند که دیگران بیایند و براى آن‌ها تصمیم بگیرند؛ اجازه نمى‌دهند که امتداد خواست‌هاى استکبارى و استعمارى در داخل کشور سرنوشت آن‌ها را معین بکند، امام زمان را خوشحال مى‌کنند؛ امام زمان ناظر است و مى‌بیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان‌ها را براى آذین‌بندى نیمه‌ى شعبان، امام زمان دید؛ حضورِ شما زن و مرد را در میدان‌هاى گوناگون، امام زمان دیده است و مى‌بیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان‌هاى مختلف، امام زمان مى‌بیند و امام زمان از هرآنچه که نشانه‌ى مسلمانى و نشانه‌ى عزم راسخ ایمانى در آن هست و از ما سر مى‌زند، خرسند مى‌شود. اگر خداى نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند مى‌کنیم. ببینید، چه عامل بزرگى است.این جوان‌هاى‌ مؤمن‌ ما که در میدان‌هاى مختلف- چه در میدان معنویت و عبادت و معرفت، چه در میدان کار و تلاش، چه در میدان مبارزه و سیاست، چه در میدان جهاد؛ آن روزى که جهاد مورد احتیاج بود- این‌جور از خودشان اخلاص و شادابى نشان مى‌دهند، امام زمان (سلام‌الله‌علیه) را خرسند و خوشحال مى‌کنند. اینکه مردم در کشور اسلامى- حالا در کشور مسلمانِ ما- تلاششان این است که بر اداره‌ى کشور، بر پیشرفت امور کشور نظارت داشته باشند، تصمیم بگیرند، اقدام کنند، وارد میدان بشوند؛ و میدان را رها نمى‌کنند که دیگران بیایند و براى آن‌ها تصمیم بگیرند؛ اجازه نمى‌دهند که امتداد خواست‌هاى استکبارى و استعمارى در داخل کشور سرنوشت آن‌ها را معین بکند، امام زمان را خوشحال مى‌کنند؛ امام زمان ناظر است و مى‌بیند. انتخابات شما را امام زمان دید؛ اعتکاف شما را امام زمان دید؛ تلاش شما جوان‌ها را براى آذین‌بندى نیمه‌ى شعبان، امام زمان دید؛ حضورِ شما زن و مرد را در میدان‌هاى گوناگون، امام زمان دیده است و مى‌بیند؛ حرکت دولتمردان ما را در میدان‌هاى مختلف، امام زمان مى‌بیند و امام زمان از هرآنچه که نشانه‌ى مسلمانى و نشانه‌ى عزم راسخ ایمانى در آن هست و از ما سر مى‌زند، خرسند مى‌شود. اگر خداى نکرده عکس این عمل بکنیم، امام زمان را ناخرسند مى‌کنیم. ببینید، چه عامل بزرگى است.

145-مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان بسیجی 05/03/1384

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌قبل از انقلاب وقتى ما با جوانهاى‌ مؤمن‌ دانشجو مواجه مى‌شدیم- که آن وقت با ما در ارتباط بودند، مسجد ما مى‌آمدند، خانه‌ى ما مى‌آمدند و در مجامع ما شرکت مى‌کردند- مى‌دیدیم به برکت روشن‌فکرىِ نو و پیشرفته‌ى اسلامى، در محیط دانشگاه حرف برتر را این‌ها مى‌زنند. فعالان چپِ آن روز در مواجهه‌ى با این‌ها مى‌ماندند؛ این یک واقعیت بود. مى‌دانید که آن روز تفکرات چپ و مارکسیستى به شکل ملایم‌ترش در محیطهایى مثل کشور ما به عنوان حرفهاى نو ترویج مى‌شد. البته نو هم نبود، اما به عنوان حرف نو ترویج مى‌شد. به دانشگاه‌ها مى‌آمدند و ماتریالیسم دیالکتیک و دیگر بحث‌هاى مارکسیستى را براى بچه‌ها شرح مى‌دادند. بچه‌هاى مذهبى که ریشه‌ى فکرشان در پایه‌هاى قرآنى و تفسیرى مستحکم شده بود، در دانشگاه‌ها مثل سدى در مقابل این‌ها بودند و مثل فولادى در دل حصار این‌ها نفوذ مى‌کردند. این هم از میدان‌هاى چالش‌برانگیز ماست. پس در این چالش‌ها، چالش دانایى و علمى هست؛ چالش تولید فکر هست؛ چالش سازندگى و خدمت‌رسانى به مردم هست؛ چالش دفاع سیاسى هست؛ چالش تهاجم سیاسى هست؛ چالش دفاع نظامى هست. در این صحنه‌هاى متنوع چه کسى مى‌تواند وارد شود؟ اگر کسى وارد این صحنه‌ها شد، پس فرزانه و کارآمد و توانا و پیشرفته است.

 

146-مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 15/08/1383

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌الآن دهها کشور از سوخت هسته‌اى استفاده مى‌کنند؛ اما کشورهایى که سوخت هسته‌یى را مى‌توانند تولید بکنند- که امروز در جریان همین مسئله، این جنجال هسته‌یى ایران را راه انداختند- خیلى معدودند؛ شاید حدود ده کشورند، که یکى از آن‌ها ایران است.

همین مسأله‌ى سلولهاى بنیادى- که من چند بار تا حالا آن را مطرح کرده‌ام- که جوانهاى‌ مؤمن‌، متعبد و انقلابى ما در آزمایشگاه‌هاى خودشان توانسته‌اند سلولهاى بنیادى را تولید، تکثیر و منجمد کنند و به کار ببرند؛ قلب درست کنند؛ به قلب تزریق کنند؛ به مغز استخوان تزریق کنند، جزو کارهاى پیچیده و پیشرفته و مهم دنیاست که وقتى در حدود هفت، هشت ماه قبل سمینارى تشکیل شد و دانشمندان جهانى آمدند و از نزدیک این مسائل را دیدند، باورشان نمى‌آمد؛ حیرت کردند و اعتراف کردند که کار بسیار بزرگى انجام گرفته؛ تلویزیون اعترافهاى آن‌ها را پخش کرد. در این کار ایران جزو ده کشور اول دنیاست؛ ما پیش رفته‌ایم.

در همین قضایاى کارهاى زیربنایى، باید بگویم از اولى که سدسازى به این کشور وارد شد تا وقتى‌که طاغوت از این کشور ازاله شد، ده، دوازده سد، آن هم به دست خارجیها، ساخته شده بود که بعضى از آن‌ها اشکالات فنى فراوان داشت؛ اما در دوران انقلاب بیش از هفتاد سد طراحى شده که بسیارى از این‌ها ساخته شده و دهها سد هم الآن از انواع و اقسامِ بزرگ و کوچک، بتونى و خاکى در حال ساخته شدن است که به‌طور مرتب ساخته و آبگیرى مى‌شود. در این حد انبوه‌سازى سد، آن هم با فناورى بومى و صددرصد به دست متخصصان بومى- آن‌طور که به من گزارش کردند- باعث شده که ما یکى از پنج، شش کشورى باشیم که مى‌تواند با این کیفیت سدهاى بزرگ را، آن هم با این حجم انبوه، به وجود بیاورد و بسازد.

 

147-مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 15/08/1383

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌ملت ایران! البته شما این موضوع را مى‌دانید، بازهم بدانید که دشمن از یک چیزهایى عصبانى مى‌شود؛ ما باید حواسمان باشد. دشمن از وحدت ملى ما ناراضى است؛ مى‌خواهد این وحدت ملى را از بین ببرد. دشمن از اینکه در سطوح بالاى کشور، مسئولان کشور در مسائل اساسى یک نظر و یک عقیده داشته باشند، به‌شدت ناراحت است. آن وقتى‌که مى‌بینند رئیس‌جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه‌ى قضائیه و مسئولان گوناگون در باره‌ى فلان مسئله یک‌جور حرف مى‌زنند، این‌ها مى‌خواهند یقه‌ى خودشان را پاره کنند؛ ناراحتند؛ مى‌خواهند اختلاف بیندازند. در این یکى دو سال اخیر شنیدید که شعار حاکمیت دوگانه داده شد! عده‌یى بى‌عقل هم در داخل همان حرفهاى آن‌ها را تکرار و نشخوار کردند. حرف مال آن‌هاست. حاکمیت دوگانه یعنى در مسائل اساسى و اصولى کشور، رؤساى کشور باهم دعوا داشته باشند؛ این معناى حاکمیت دوگانه است. حاکمیت دوگانه چیز نامطلوب و مضر و سمّ مهلک است؛ اما بعضى‌ها این را شعار دادند! این مالِ آن‌هاست. پیداست که مسئولان کشور هیچ‌وقت در همه‌ى مسائل گوناگون و سلائق و سیاستهاى مختلف، یک‌جور فکر نمى‌کنند؛ اینکه معلوم است؛ ممکن نیست که یک فکر و یک عقیده در همه‌ى زمینه‌ها مسلط بر همه‌ى ارکان کشور باشد؛ اما آنچه که آن‌ها مى‌خواهند، این نیست؛ آنچه که آن‌ها مى‌خواهند، اختلاف در مسائل اساسى کشور است؛ از نبودِ این ناراحت مى‌شوند. از اینکه مدیریتهاى مؤمن‌، فعال، علاقه‌مند و پرنشاط وارد میدان مدیریتهاى کلان کشور بشوند و امور را با قدرت تمام به همان راهى که اصول اسلامى و منافع و مصالح ملى ایجاب مى‌کند پیش ببرند، ناراحتند؛ از اینکه مردم پشتیبان حکومت باشند، ناراحتند؛ از اینکه جوانهاى‌ ما روح جهادگر داشته باشند، ناراحتند؛ از اینکه جوانهاى‌ ما مؤمن‌ باشند، ناراحتند؛ از اینکه جوانهاى ما در مراسم مذهبى شرکت کنند، ناراحتند. در همین شبها و در مراسمى که در این شبهاى احیا هست، جوانها از طیفهاى مختلف در این مراسم شرکت مى‌کنند، اشک مى‌ریزند، دلها را نرم و به هم نزدیک مى‌کنند. اگر این‌ها را نشان بدهند، دشمنان ملت ایران تمام دلشان پر از غم مى‌شود. بحمد اللّه ملت ایران حواسش جمع است. هشیار هستید؛ اما هشیار و متوجه باشید. آن‌ها دلشان مى‌خواهد التهاب سیاسى در این کشور باشد؛ آن‌ها مى‌خواهند آرامش و استقرار سیاسى در این کشور نباشد؛ آن‌ها مى‌خواهند دائم همه یقه‌ى هم را بگیرند؛ این علیه آن حرف بزند، آن علیه این حرف بزند. در محیط دانشگاه، در محیط بازار، در محیط سیاست، در محیط اداره، در محیط کارگرى، مى‌خواهند دائم التهاب و دعوا باشد؛ آن‌ها این را مى‌خواهند و براى این کار همه‌ى تلاش خودشان را هم مى‌کنند. ملت مواظب باشند؛ جوانها مواظب باشند؛ قشرهاى مختلف مواظب باشند؛ ما بحمد اللّه پیش مى‌رویم.

 

148-مربوط به :بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات 13/07/1383

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌آن دلى که انسان در آن عشق اتومبیل فلان جور دارد، آن دل نیست، گاراژ است! بنگاه معاملاتى است! آن دلى که همه‌اش در آن میل جنسى موج مى‌زند، دیگر دل نیست، آن عشرتخانه است. شاعر، آن زمان که ضیاع و عقار و زمین و ملک و گاو و خر در زندگى نقش داشته، از این‌ها نام برده و مى‌گوید دلى که این‌ها در آن باشد، آنجا طویله است! ده است! دل، نیست؛ دل جاى خداست؛ جاى نور است.

پروردگارا! این حرفها را اول در خود بنده، بعد در این جمع مؤثر بفرما؛ توفیق تلاش، کار و خدمتِ همراه با ایمان و معنویت به همه‌ى ما عنایت کن؛ این جوانهاى‌ مؤمن‌، صالح و این عناصر خوب را پیش خودت و پیش امام زمان روسفید کن.

و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته‌

 

149-مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان و سپاهیان لشکر ۲۵ کربلا 29/06/1382

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌آنچه که بصیرت و بینش انسان را در قضایاى مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجال‌آمیز دشمنان تضمین و حفظ مى‌کند، دل مؤمن و پاک و نورانى است. حجم تبلیغاتى که دشمنان در طول سالها علیه انقلاب با ترفندهاى گوناگون تبلیغاتى به کار برده‌اند، حقیقتاً حیرت‌انگیز است. جوان‌ مؤمنِ ما که جان بر کف دست گرفته و آماده‌ى مجاهدت است، در معرض تندباد این تبلیغات قرار دارد؛ اما این تبلیغاتِ گمراه‌کننده و لغزاننده نمى‌تواند او را بلغزاند، زیرا حقیقت را مى‌بیند و در وراى تبلیغات رنگارنگ دشمنان، باطن ظلمانى و خبیث محورها و مراکزى که این تبلیغات را به راه مى‌اندازند، براى او روشن است. این، نقطه‌اى است که دشمن نمى‌تواند به هیچ کیفیتى آن را نسبت به جوان مسلمان و مؤمن انقلابى‌ علاج و با آن مقابله کند. دلى که از ایمان برخوردار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است، با تبلیغات دشمنان گمراه نمى‌شود. تبلیغات دشمن غالباً بر روى این متمرکز شده است که بتواند روح ایستادگى و مقاومت را در ملت بزرگ ایران تضعیف کند. آن‌ها خیلى خوب فهمیده‌اند که وقتى یک ملت تصمیم مى‌گیرد در مقابل زیاده‌خواهى استکبار بایستد، هیچ نیرویى در مقابل او کارآیى ندارد؛ این را فهمیده‌اند و درست هم فهمیده‌اند. سعى‌شان این است که روح ایستادگى و مقاومت را در ملت ایران از بین ببرند.

 

 

 

 

150-مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 09/12/1379

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

ما از اوّلِ انقلاب دوگونه انقلابى داشتیم و انقلابیّون ما دوگونه نقش ایفا کردند. بعضى از انقلابیّون، انقلابیّونِ مثبت بودند؛ بعضى از انقلابیّون هم انقلابیّون منفى بودند. در اوایل انقلاب، انقلابىِ منفى به آن انقلابى‌اى مى‌گفتیم که از میدان کار و تلاش و حرکت، آنجایى که دردسرى داشت، عقب مى‌کشید. انقلابى بود، اما انقلابىِ وجاهت‌طلب و راحت‌خواه؛ انقلابى‌اى که مى‌گفت من مبارزه‌ام را قبل از انقلاب کرده‌ام، اکنون دیگر مى‌خواهم احترام شوم. بنابراین، چنین کسانى به میدان خطر و دردسر و آنجایى که چهار نفر آدم از انسان گله‌مند مى‌شوند، وارد نمى‌شدند.یک عدّه هم انقلابىِ مثبت بودند. حاضر بودند آبرویشان را هم خرج کنند. آنجایى که فکر مى‌کردند وجودشان مى‌تواند کمکى بکند، با همه‌ى وجود حاضر بودند. اگر جبهه بود، یک طور؛ اگر دانشگاه بود، یک طور؛ اگر میدان فرهنگى یا سیاسى بود، وارد میدان مى‌شدند. انقلابىِ منفى، خودش را از کار کنار مى‌گیرد؛ اما اگر یک‌وقت کارى هم به دستش افتاد، مثل آدم‌هایى که هیچ کارى در دستشان نیست، حالت منفى‌بافى و شکل اپوزیسیون به خودش مى‌گیرد؛ کأنّه در هیچ کارى مسئولیت ندارد! انقلابىِ مثبت حتّى اگر هیچ‌کاره هم باشد، خودش را مسئول‌ترین افراد مى‌داند و وارد میدان مى‌شود.

من مى‌خواهم به شما عرض کنم: عزیزان من! جوانان! انقلابىِ‌ مثبت باشید. دانشگاه باید انقلابیّون مثبت پرورش دهد؛ این ملت و این تاریخ به شما نیاز دارد؛ باید خودتان را آماده کنید. اگر شما در میدان باشید، آینده‌ى بسیار درخشانى در انتظار این کشور است. ما امروز از لحاظ بعضى از امتیازات در دنیا بى‌نظیریم؛ از لحاظ بعضى از امتیازات هم کم‌نظیریم. ما از لحاظ موقعیت سوق‌الجیشى، از لحاظ ارتباط و اتّصالِ این دو بخش عالم و از لحاظ وقوع در منطقه‌اى که از لحاظ اقلیمى داراى شرایط بسیار متنوّعى است و براى انواع و اقسام کار آماده است، جزو کشورهاى کم‌نظیریم. از لحاظ بعضى از منابع در دنیا بى‌نظیریم؛ حد اقل از لحاظ اجتماع این همه منابع گوناگون زیر زمینى در دنیا بى‌نظیریم؛ نفت و گاز و امثال این منابع از یک طرف، منبع نیروى انسانى از طرف دیگر. ما این همه جوان‌ داریم، آن هم نه جوان گیجِ بى‌استعداد. جوان ایرانى، جوان بااستعداد و هوشیار و آگاه است.

 

  • مصطفی یزدانی

گفتمان جوان مومن انقلابی در کلام رهبری(14)

مصطفی یزدانی | يكشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۱۷ ب.ظ

 

131-مربوط به :بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) 14/03/1387

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌نوزده سال است که در یک چنین مناسبتى، ملت ایران زمان و مکان را مظهر عشق و ارادت به امام بزرگوار قرار مى‌دهد. اکثر ملت ما جوانانى هستند که دوران زندگى پربار امام بزرگوار را درک نکرده‌اند؛ یا متولد بعد از وفات آن بزرگوار هستند یا در دوران ده‌ساله‌ى حیات مبارک امام بزرگوار، پسر بچه‌ها و دختر بچه‌هاى خردسالى بودند؛ اما همین جوانهاى‌ مؤمن‌ و نورانى در سرتاسر کشور آن‌چنان به امام و یاد او و نام او عشق مى‌ورزند که گوئى از هم‌صحبتى با امام برخوردار بوده‌اند. همانطورى که در دعاى سمات مى‌خوانیم: «و آمنّا به و لم نره صدقا و عدلا»؛ ایمان خالصانه و پاک بدون اینکه دوران حیات آن بزرگوار و صحبت آن بزرگوار را درک کرده باشند؛ مخصوص ملت ما هم نیست. در بسیارى از مناطق جهان و کشورهاى مسلمان، همین احساس در باره‌ى امام بزرگوار ما وجود دارد. این ناشى از دو عامل بزرگ است: یکى عظمت امام و ابعاد گوناگون شخصیت او که یک شخصیت استثنائى در دوران معاصر، بلکه در دورانهاى نزدیک به ماست. یکى هم به خاطر عظمت این انقلاب است. عظمتى کارى که امام بزرگوار با ایمان خود، با تدبیر خود، با اراده و عزم راسخ خود در این برهه‌ى از زمان انجام دادند: برپا کردن انقلاب اسلامى و تشکیل نظام جمهورى اسلامى. عظمت این انقلاب هم حاکى از عظمت امام بزرگوار ماست. این انقلاب یک معجزه‌ى الهى بود.

 

132-مربوط به :بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز 14/02/1387

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

جوانهاى عزیز! تدین، رعایت دینى، در حد وسع و امکان، این مایه‌ى توجهات الهى است؛ مایه‌ى توفیقات انسانى است؛ مایه‌ى پیشرفت است؛ این را دست کم نگیرید. من مى‌خواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضى، یا فلان عنصر شیمیایى، یا فلان اختراع را به وجود مى‌آورید یا کشف مى‌کنید و پیدا مى‌کنید و حل مى‌کنید، در همان حال توجهتان به خدا، به شما کمک خواهد کرد. اولًا خداى متعال مدد مى‌کند شما را؛ کارها دست خداست.

شاید گفته باشم من، آن روزى که همین مسئله‌ى سلولهاى بنیادى را جوانهاى ما داشتند دنبال مى‌کردند و کشف مى‌کردند، خدا رحمت کند مرحوم مهندس کاظمى، رئیس این مؤسسه‌ى رویان آمده بود با همان جمع پیش من گزارش مى‌داد. گفت من تلفن کردم که ببینم مهندس جوانى که مشغول تعقیب این قضیه بود، کار را به کجا رسانده- چون مثلًا دیروز گفته بود که فردا کار را تمام مى‌کنیم- خانمش بود، گوشى را برداشت و گفت آقاى مهندس آن نقطه‌ى آخر را توانسته پیدا کند و افتاده به سجده، دارد گریه مى‌کند. وقتى مرحوم مهندس کاظمى این قضیه را مى‌گفت، هم خودش گریه‌اش گرفت، هم آن جوان که در مجلس بود، گریه‌اش گرفت. بنا کردند گریه کردن. نقش معنویت را دست کم نباید گرفت.با توجه به خدا و تقرب به خدا، با توسل به دامان قدس الهى و ذیل عنایت الهى مى‌توان خیلى کارهاى دشوار را انجام داد. شماها جوانید. شما با ما فرق دارید؛ این را به شما بگویم. شما خیلى از این جهت جلوتر از ما هستید. دلهاى شما پاک، نورانى، بى‌تعلق، بى‌آلایش، مثل یک آئینه‌ى روشن، بلافاصله نور را منعکس مى‌کند؛ آلوده نشده‌اید؛ این را قدر بدانید. با خداى متعال رابطه برقرار کنید. با نماز، با نافله، با تلاوت قرآن، با دعا، با صحیفه‌ى سجادیه. این صحیفه‌ى سجادیه پر از معارف دینى است. با این کار بنیه‌ى دینى و انقلابى‌ خودتان را هم محکم مى‌کنید. جوان‌ ما اگر بنیه‌ى دینى‌اش مستحکم باشد، خیلى از این کسانى که در همین شهر شیراز شما و در استان فارس و سراسر کشور- اینجا هم من خبرهایش را دارم- مشغول تلاشند براى منحرف کردن ذهنها به سمتهاى گوناگون، وقتى دیدند جوان ما محکم است، مى‌کشند کنار. .......

اتحادتان را حفظ کنید، اتحاد! در مقیاس ملت ایران هم حفظ اتحاد یک وسیله‌ى اصلى است؛ در مقیاس قشر دانشجو هم در سراسر کشور همین است؛ در مقیاس دانشجویان در یک شهر یا در یک استان هم همین است. نگذارید اختلاف سلیقه‌ها شما را در مقابل هم سینه به سینه قرار بدهد. یک‌وقتى بعضى‌ها منافعشان ایجاب مى‌کرد که دانشگاه‌ها را عرصه‌ى بازى‌هاى سیاسى و درگیرى‌ها و دست‌به گریبان شدنهاى سیاسى قرار بدهند؛ امروز الحمد للَّه این معانى کمتر است.

 

133-مربوط به :بیانات‌ در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های شیراز 14/02/1387

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌در بیانات نماینده‌ى انجمنهاى اسلامى دانشگاه شیراز هم حرفهاى خیلى خوبى گفته شد که این‌ها حرفهاى دل ماست. اینجا هم من این بیان را یک پرداختى بکنم: ببینید، شما مى‌گوئید که ما شعار عدالت مى‌دهیم؛ دانشجو را مى‌گیرند، اما آن کسى را که به عدالت صدمه زده، نمى‌گیرند. قوه‌ى قضائیه چنین، یا دستگاه مسئول چنان. خوب، اینجا شما باید زرنگى کنید؛ یک‌لحظه از درخواست و مطالبه‌ى عدالت کوتاهى نکنید؛ این شأن شماست. جوان و دانشجو و مؤمن‌ شأنش همین است که عدالت را بخواهد. پشتوانه‌ى این فکر هم با همه‌ى وجود، خودم هستم و امروز بحمد اللَّه نظام هست. البته تخلفاتى هم ممکن است انجام بگیرد؛ شما زرنگى‌تان این باشد: گفتمان عدالت خواهى را فریاد کنید؛ اما انتقاد شخصى و مصداق‌سازى نکنید. وقتى شما روى یک مصداق تکیه مى‌کنید، اولًا احتمال دارد اشتباه کرده باشید؛ من مى‌بینم دیگر. من مواردى را مشاهده مى‌کنم- نه در دانشگاه، در گروه‌هاى اجتماعى گوناگون- که روى یک مصداق خاصى تکیه مى‌کنند؛ یا به‌عنوان فساد، یا به عنوان کج‌روى سیاسى، یا به‌عنوان خط و خطوط غلط. بنده مثلًا اتفاقاً از جریان اطلاع دارم و مى‌بینم این‌جورى نیست و آن کسى که این حرف را زده، از قضیه اطلاع نداشته است. بنابراین وقتى شما روى شخص و مصداق تکیه مى‌کنید، هم احتمال اشتباه هست، هم وسیله‌اى به دست مى‌دهید براى اینکه آن زرنگ قانون‌دانِ قانون‌شکن- که من گفته‌ام قانون‌دانهاى قانون‌شکن خطرناکند- بتواند علیه شما استفاده کند. شما از دادستان چه گله‌اى مى‌توانید بکنید؟ اگر یک نفرى به‌عنوان مفترى یک شخصى را معرفى کند و بگوید آقا او این افتراء را به من زده. خوب، شأن آن قاضى این نیست که برود دنبال ماهیت قضیه. اگر این افتراء گفته شده باشد، زده شده باشد، ماده‌ى قانونى آن قاضى را ملزم به انجام یک کارى مى‌کند؛ لذا نمى‌توانیم از او گله کنیم. شما زرنگى کنید، شما اسم نیاورید، شما روى مصداق تکیه نکنید؛ شما پرچم را بلند کنید. وقتى پرچم را بلند کردید، آن کسى که مجرى است، آن کسى که در محیط اجراء مى‌خواهد کار انجام دهد، همه حساب کار خودشان را مى‌کنند. آن کسى هم که فریاد مربوط به محتواى این پرچم را بلند کرده، احساس دلگرمى مى‌کند و کار پیش خواهد رفت. بنابراین به نظر من مشکلى در کار شما نیست؛ شما جوانهاى‌ مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. هر شعار خوبى که داده مى‌شود، بعد از اتکال به خداى بزرگ که همه‌ى دلها و زبانها و اراده‌ها دست اوست، تکیه به شما جوانهاست، امید به شما جوانهاست؛ این را بدانید. بالاخره همشهرى شما که از او شعر هم خواندید، مى‌گوید:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم‌

که در طریقت ما کافرى است رنجیدن‌

نرنجید؛ دنبال کار بروید. همین مطلب را عیناً خطاب به آن برادر عزیزى که به عنوان نماینده‌ى جامعه‌ى اسلامى، بسیار متین و شیوا مطالبى را بیان کردند، عرض مى‌کنم. این حرفها، حرفهاى دل ماست؛ منتها فرق ما و شما این است که ما بر اثر تجربه‌ى روزگار فهمیده‌ایم که یک مقدارى باید انسان تحمل و صبر کند، شما جوانید و تازه از راه رسیده و پرشور و بى‌صبر! همه‌اش خوب است، غیر از این بى‌صبرى. البته این هم علاج ندارد. نه اینکه بخواهم بگویم خیلى علاج دارد؛ نه، ما خودمان هم این دوره‌ى شما را گذرانده‌ایم، مى‌دانیم چه جورى است؛ ولى بالاخره این را من مى‌خواهم به شما بگویم که همه‌ى این چیزهائى که شما گفتید و شعارش در این کشور داده شده، به حول و قوه‌ى الهى و به اذن اللَّه تحقق پیدا خواهد کرد.

 

134-مربوط به :بیانات در مراسم نظامی مشترک یگان‌های نیروهای مسلح استان فارس 12/02/1387

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌ملت ایران ابرقدرت‌ها را شناخت، امروز هم مى‌شناسد. موضع‌گیرى‌هاى ملت ایران و مسئولان نظام جمهورى اسلامى در مقابل آمریکاى جنایت‌کار، بر اساس همین معرفت عمیق است. امروز کیست که نداند دوران رئیس‌جمهورىِ کنونى آمریکا ناامن‌ترین دورانهاى تاریخ اخیر بشرى است؟ دوران بوش، دوران سیاه و تاریک، دوران ناامن‌تر شدن دنیا، دوران رشد تروریزم در سراسر دنیاست. این مُهر باطل و سیاه در تاریخ به نام او خواهد ماند. او البته تا چند ماه دیگر خواهد رفت، مشکلات را به نفر بعدى خود منتقل خواهد کرد، اما این پرونده در تاریخ همیشه گشوده است؛ هرگز بسته نخواهد شد. این‌ها براى جوانان هوشمند ما درس عبرت است. خود را بشناسید، عظمت آن فکرى که این انقلاب و این نظام مقدس را پى‌ریزى کرد، بدانید. شعار «نه شرقى، نه غربى»، شعار رد و نفى استکبار و مستکبران، شعار استقلال ملت ایران، شعار اعتماد به این جوانهاى‌ مؤمن‌ در هر نقطه‌اى از کشور، شعارهاى زنده و جاوید ماست؛ هرکدام از دل پرحکمتى برخاسته است که با ارتباط با عالم غیب، با ارتباط با خدا، با بندگى خدا، آن مرد بزرگ، آن پیر فرزانه، آن حکیم دلاور آن‌ها را به ما ملت ایران آموخت.

عزیزان من! شما جوانان صاحب نیروهاى مسلحید؛ نیروهاى مسلح مال شماست. کشور هم مال جوانان این کشور است. هرچه مى‌توانید جوانان نیروهاى مسلح! خودتان را بیشتر با دانش، با عمل، با تقوا و پرهیزگارى و پاک‌دامنى مجهز کنید. بدانید خدا با شماست و إن شاء اللَّه دعاى حضرت بقیة اللَّه (ارواحنا فداه) پشتیبان شماست.

 

135-مربوط به :بیانات در دیدار گردان‌های نمونه عاشورا و الزهرای بسیج‌‌ - 05/09/1386

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌ورود بسیج در این جنگ موجب شد که صحنه‌ى جنگ در مقابل چشم حیرت‌زده‌ى همه‌ى مردم دنیا به سود معنویت- که با دست خالى همراه بود، اما سرشار از ایمان بود- رقم بخورد و همه‌ى دنیا در برابر چشم خود ببینند که چطور جوان ایرانى با سرمایه‌ى ایمان، با تکیه‌ى بر خدا، با اعتمادبه‌نفس وارد میدان نبرد مى‌شود، پیچیده‌ترین تاکتیکهاى جنگى را طراحى مى‌کند و معجزه‌اى مثل فتح المبین و بیت‌المقدس در مقابل چشم دنیا مى‌گذارد. تاکتیک‌هائى که جوانهاى‌ مؤمن‌ در عملیات بیت‌المقدس- که منتهى شد به آزادى خرمشهر- به کار بستند و طراحى‌اى که آن‌ها کردند، تا امروز هم براى آن کسانى که در مقوله‌هاى نظامى صاحب‌فکر و نظرند، درس‌آموز است؛ تاکتیکهاى پیچیده، پرتحرک، دشوار، به حسب ظاهر نشدنى، اما به دست معجزه‌گر جوان مؤمن ایرانى، جوان مبتکرِ متکى به خدا، عملى و شدنى و واقع شده، بى‌سابقه بود.

این معنویت، این تکیه‌ى به نیروهاى معنوى و ایمانى، این اعتماد به نفس، این شجاعت، این حقیر شدن همه‌ى جلوه‌هاى ظاهر زندگى مادى، حرکت در راه رضاى خدا، در هیچ جا سابقه نداشت؛ همچنانى که که خودِ انقلاب اسلامى هم نظیرى و سابقه‌اى در تاریخ نداشت.

 

 

 

 

 

136-مربوط به :بیانات در دیدار گردان‌های نمونه عاشورا و الزهرای بسیج‌‌ - 05/09/1386

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌مؤسسه‌ى بسیار فعال و پیشروِ رویان، مرحوم دکتر کاظمى، افتخار مى‌کرد یک بسیجى است. جوانهاى‌ مؤمن‌ و فعال آن، طبیعتشان، جنسشان، جنس بسیج است؛ آنجا هم بسیج، آنجا هم ایمان، آنجا هم اعتمادبه‌نفس، که از خصوصیت بسیجى است.

در همه‌ى عرصه‌هاى زندگى در کشور عزیز ما و در نظام جمهورى اسلامى، بسیج حضور دارد. یک بعدش، این بعد نظامى است و تحرکات نظامى و آموزش‌هاى نظامى و تربیت نظامى و انضباط نظامى. مثل خود انقلاب مردمى است. هر عنصرى، هر فردى، هر مجموعه‌اى که بتواند این خصوصیت انقلاب را با خود همراه داشته باشد، مثل انقلاب ماندگار و جاودانه است؛ مثل انقلاب مؤثر و فعال و اثرگذار در محیط حضور خود هست.

 

137-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان نخبه و نفرات برتر کنکور و فعالان تشکل‌های سیاسی فرهنگی دانشگاه‌ها‌ 17/07/1386

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌توصیه‌ى من به فضاى دانشجوئى و محیط دانشجوئى، همین مطلبى است که عرض کردم؛ یعنى خواستن، مطالبه کردن، داعیه داشتن؛ هم در زمینه‌ى مسائل سیاسى و اجتماعى، هم در زمینه‌ى مسائل علمى، هم در زمینه‌ى مسائل خاص دانشگاهى؛ همراه با عقلانیت. من از اول انقلاب تا حالا، حتى در آن روزهائى هم که روزهاى بعضى از تحرکات نامتناسب بود و من به دانشگاه تهران مى‌آمدم و با جوانها صحبت مى‌کردم، عقیده و سلیقه‌ام همین بود که دانشجو باید از افراط و تفریط پرهیز کند؛ من با افراطکارى و زیاده‌روى‌هاى گوناگون در هر جهتى، موافق نیستم. با اعتدال، با روش منطقى و صحیح مسائل را دنبال کنید و بدانید که خواست و پیگیرى شما اثر دارد. این تصور غلط نبادا به ذهن بیاید که چه فایده دارد؛ نخیر، کاملًا فایده دارد. اگر مثلًا شعار عدالتخواهى که حالا یک مسئولى این را بر زبان آورده، گفته مى‌شد، بعد هم تمام مى‌شد، کسى در جامعه پرچم عدالتخواهى را به دست نمى‌گرفت. مطمئن باشید یک دولت عدالتخواه و یک گفتمان عدالتخواهى مثل امروز به وجود نمى‌آمد. شماها کردید؛ کار شما جوانها بود؛ به عنوان جنبش عدالتخواهى، به عنوان طرح مسئله‌ى عدالتخواهى- نمى‌خواهم حالا به یک تشکیلات خاص اشاره کنم- این را در دانشگاهها جوانهاى‌ مؤمن‌، جوانهاى متعهد، جوانهاى بامسئولیت مطرح کردند، گفتند؛ وقتى تکرار شد، به شکل یک گفتمان عمومى درمى‌آید و نتیجه‌اش را در گزینشهاى مردم، در جهت‌گیرى‌هاى مردم، در شعارهاى مردم، در انتخابات مردم، نشان مى‌دهد. بنابراین شما یک گام جلو آمدید. من مى‌بینم بعضى از دوستان دانشجو- حالا چه در این جلسه، چه شاید بیش از این؛ در ارتباطات دیگرى که با من گرفته مى‌شود- نسبت به برخى از مسائل مربوط به عدالت و رفع تبعیض و مبارزه‌ى با فساد، در ذهنشان سؤالاتى مطرح مى‌شود که خوب حالا چى که دائم گفتیم. بله، گفتید و شد؛ منتها این انتظار که همه‌ى آنچه را که ما خواستیم، در کوتاه‌مدت تحقق پیدا کند، عملى نیست؛ در هیچ شرائطى در کوتاه‌مدت، آرمان‌هاى بزرگ تحقق پیدا نمى‌کند. آرمان‌هاى بزرگ احتیاج به استمرار عمل دارد. کار را بایستى به صورت پیگیر دنبال کرد و از آن مأیوس نشد تا به نتیجه برسد.

 

138-مربوط به :پیام تسلیت در پی درگذشت آیت‌الله حاج میرزا عبدالکریم حق‌شناس 02/05/1386

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌بسم اللّه الرحمن الرحیم‌

درگذشت عالم ربانى و اخلاقى مرحوم آیت‌الله آقاى حاج میرزا عبد الکریم حق‌شناس رحمة الله علیه را به بازماندگان محترم و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض مى‌کنم. این روحانى پرهیزکار و پاک نهاد بخاطر تربیت جوانهاى‌ مؤمن‌ و معرفت جوى در طول دهها سال، حق بزرگى بر گردن همه‌ى مشتاقان معارف اسلامى دارد و امید است برکات ناشى از نفس پاک و مؤثر ایشان همواره مستدام گردد. خداوند روح مطهر او را با اولیائش محشور فرماید.         (سید على خامنه‌اى‌ -  2/ مرداد/ 1386)

 

139-مربوط به :بیانات در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاه‌ها 31/02/1386

عنوان فیش : جوان مؤمن انقلابی

متن فیش :

‌مطالبى را برادران و خواهرمان بیان کردند. اگر وقت مى‌بود و براى من و جلسه ممکن بود، ترجیح مى‌دادم که این یک ساعت دیگر را هم از مطالب و نظرات شما بشنوم؛ ولى همین مقدارى که شما عزیزان آمدید و مطرح کردید، بنده را خیلى خرسند مى‌کند. آن چیزى که همیشه من آرزو داشتم، از خدا مى‌خواستم و براى آن تلاش مى‌کردم، در بیانات شما جوانان عزیز بسیجى به‌طور مجسم مشاهده کردم و آن عبارتست از: وجود یک ذهنیت شفاف و روشن، یک درک متعالى از مسائل کشور و مسائل جهان، اهمیت بسیج و اهمیت حضور جوان‌ در محیط علمى و در محیط سیاسى. نقطه‌نظرهایى که من همیشه تلاش مى‌کردم که جامعه‌ى جوانِ مؤمن و انقلابىِ‌ ما، به آن‌ها توجه کنند و در آن‌ها پیشرفت کنند، در بیانات عزیزانى که صحبت کردند، فى‌الجمله مشاهده کردم. مطمئنم اگر تعداد بیشترى هم صحبت مى‌کردند، این باور و این احساس بیشتر مى‌شد.

 

140-مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان نمونه‌ و نمایندگان تشکل‌های مختلف دانشجویی 25/07/1385

عنوان فیش : جوان امروز انقلاب اسلامی, جوان, تربیت جوانان, جوان مؤمن انقلابی, سرنوشت کشور

متن فیش :

برای اینکه ما بتوانیم به آینده‌های مطلوب برسیم، احتیاج به نسل جوان باهمت پرانگیزه‌ی مومن تلاشگر کاردان راه‌بلد داریم.

 

  • مصطفی یزدانی